P

P8
+چ گیری دادی تو امروز خودت مگ تیپ نزدی

_من خو میزبانم

+هووففف

_و شما با این همه عشوه باید ازشون پذیرایی کنی

+بیا 👍همینم مونده

_😐.تو خیلی رد دادی

+(خنده)

_سوار ماشین شو

+چشم

رفتیم سوار ماشین شدیم بعد رسیدیم ب اون مکان خداااا ب عمارت ته نمی‌رسید اما خیلی بزرگ بود هاا
رفتیم ب همه سلام کردیم
بعد ی مرده اومد(علامتش€)

€اوه تهیونگ حالت چطوره

_ممنون عمو جان

€نمیخوای معرفی کنی؟

_دست راستم

€دختر من ک بهتر بود تازه بیش‌تر بهش اعتماد داشتی

خواستم بلند شم ی چی بگم ک ته بهم اشاره کرد بشینم

_خیلی خیلی خیلی متاسفم اما من دختر شما رو صلاح نمیدونم برای این کار

€ببینم پدرت کجاس

_اونا داره میاد
(علامت باباش¥)
¥سلام ب همگی

_سلام

€سلام

+سـ..لام

¥اوه تو حتما زیر دسته تهیونگی ته راجبت زیاد بهم گفته

+بله رئیس لطف دارن ک تعریف منو کردن(لبخند فیک)

_میدونی چقدر این لبخندت ضایع است(در گوشش)

+میدونم

€چیه در گوشی حرف میزنی

¥راجب کار لابد

€ن بابا فکر کنم رو این دختره پسرت نظر داره

¥امم...

_گیریم نظر داشته باشم خوب ک چی لابد دختر شما شایسته تره شاید شایسته باشه ولی برای من شایسته نیست

+اوف.. چیز.. ام آروم باش

€اوه موقع رقصه من برم با زنم

¥همچنین

که ی دختر داشت میومد سمت ته.

_ا. ت ب کمکت نیاز دارم باید باهم برقصیم

+فهمیدم

دستمو گرفت و رفتیم وسط رقصیدیم خدااااا این چهره از نزدیک خیلی جذاب تر بود

رقص تموم شد و همه دست زدن بعد‌ش رفتیم نشستیم ک برامون......
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
خمایییـ
#فیک
#سناریو
#بلک_پینگ
#بی_تی_اس