P

P5
لباسم رو عوض کردم و رفتم پایین ته رو میز نشسته بود منم رفتم رو صندلی نشستم

+ببخشید چرا رو میز نشستید

_اوه حواسم پرت بود

+اها

نشستیم غذا خوردیم بعد غذا گفت برم اتاقش برای رسیدگی ب امور کار ها

+تق تق

_بیا تو

+کاری داشتین

_آره بشین

+چشم

_با ادب شد ی

+بی جنبه اصلا دیگه با ادب نیستم

_خیله خوب

+اوفف

_محاسبه کن قیمت کلی این اصلحه ها چقدر میشه

+اوکی

+بفرمایید انجام شد

_چقدر شد

+(خودتون ی چی تصور کنید)

_خوبه تماس بگیر برامون بیارن شماره کارتم بگیر تا براشون پول رو واریز کنم

+چشم

_حالا می‌توان یبری استراحت کنی فردا صبح بیدار شو بریم دانشگاهههه

+هورااا اوخ ببخشید ذوق کردم فقط چیزه باهم

_آره چطور مگه

+هـ... یچی

~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
خمارییـ
#فیک
#سناریو
#بلک_پینگ
#بی_تی_اس
دیدگاه ها (۹)

P5_خوب پس برو استراحت کن+چشمرفتم اتاقم خوابیدم فردا یکی بیدا...

P7+خدانکنه_از خداتم باشه زنم ‌شی+آخه خیلی بد اخلاقی_من بد اخ...

اسلاید 2 عمارتاسلاید 3 سالن اصلی عمارتاسلاید 4اتاق تهیونگاسل...

P4بعد از بغلش اومدم بیرون رفتم سوار ماشین شدم و رفتیم عمارت...

پارت ۱۵ فیک دور اما آشنا

پارت ۷۸ فیک ازدواج مافیایی

پارت ۱۴ فیک دور اما آشنا

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط