ناپدری
#ناپدری
Season 2
مرور فصل اول
خب تویه فصل اول ما دیدیم که عامل مرگ پدر مادر سوفیا کوک بود و دیدیم که کوک توسط یونگی کشته شد و یونگی سوفیا رو با خودش برد اما فکر میکنید واقعا کوک مردع؟نه این فقط چیزیه که سوفیا فکر میکنه
زمان حال ۷ ژوئن ۱۴۰۳
سوفیا بعد از اون اتفاق دچار افسردگی شدید شد بیماری اومد سراغش تشنج مشکل اعصاب و از همه بدتر بیماری قلبی بعد از مرگ کوک سوفیا تویه تیمارستان بستری شد و بخاطر این اتفاقا سوفیا سکته میکنه و باعث میشه ناراحتی قلبی بگیره بعد سه سال سوفیا با کمک یونگی یکم سرحال میشه یونگی براش همه چی فراهم میکنه چرا چون عاشقش شده حالا سوفیا ۲۳ سال سن داره بعد از اون اتفاق سوفیا موهاش تا شونه هاش کوتاه کرد (فعلا از کوک چیزی نمیگم ) بعد از مرگ کوک تمام اوالش بالا کشیده شد عمارتشو آتیش زدن ولی بادیگاردا یونگی نتونستن جنازشو پیدا کنن چون وقتی خواستن جسد کوک رو بسوزون تنها چیزی که تو اون ساختمون بود خونه ریخته شده کوک بود یعنی کوک کجا رفته؟چیشده چه اتفاقی افتاده یعنی کوک با اون تیری که خورده بود کجا رفته ؟
_____
سوفیا تویه حیاط بود داشت تاب میخورد یک دوست به اسم جینا پیدا کرده بود خواهر یونگی تنها چیزی که سوفیا از کوک داشت گردنبندی که کوک روز تولدش بهش داده بود یه عکس دونفره و یه تیشرت با عطر چون سوفیا خواسته بود تا بم رو و یکی از لباسایه کوک رو داشته باشه سوفیا از بم نگه داری کرد همینجوری تو فکر بود که بم اومد کنارش نشست (این فیک رو فقط باید با آهنگ still with you گوش بدید و تصور کنید )
لبخندی زد که در حیاط عمارت باز شد و ماشین یونگی تو حیاط پارک شد (علامت یونگی×)از ماشین پیاده شد با دیدن سوفیا رو تاب لباسشو درست کرد و رفت سمتش
×هوا سرده چرا بیرون نشستی
سوفیا از جاش بلند شد
+س سلام
×علیک سلام
یونگی دست سوفیا رو گرفت
×بیا بریم تو
سوفیا دستشو کشید
+ممنون خودم میتونم برم
بعد جلو جلو رفت تو عمارت یونگی هم پوفی کشید و رفت تو عمارت
Season 2
مرور فصل اول
خب تویه فصل اول ما دیدیم که عامل مرگ پدر مادر سوفیا کوک بود و دیدیم که کوک توسط یونگی کشته شد و یونگی سوفیا رو با خودش برد اما فکر میکنید واقعا کوک مردع؟نه این فقط چیزیه که سوفیا فکر میکنه
زمان حال ۷ ژوئن ۱۴۰۳
سوفیا بعد از اون اتفاق دچار افسردگی شدید شد بیماری اومد سراغش تشنج مشکل اعصاب و از همه بدتر بیماری قلبی بعد از مرگ کوک سوفیا تویه تیمارستان بستری شد و بخاطر این اتفاقا سوفیا سکته میکنه و باعث میشه ناراحتی قلبی بگیره بعد سه سال سوفیا با کمک یونگی یکم سرحال میشه یونگی براش همه چی فراهم میکنه چرا چون عاشقش شده حالا سوفیا ۲۳ سال سن داره بعد از اون اتفاق سوفیا موهاش تا شونه هاش کوتاه کرد (فعلا از کوک چیزی نمیگم ) بعد از مرگ کوک تمام اوالش بالا کشیده شد عمارتشو آتیش زدن ولی بادیگاردا یونگی نتونستن جنازشو پیدا کنن چون وقتی خواستن جسد کوک رو بسوزون تنها چیزی که تو اون ساختمون بود خونه ریخته شده کوک بود یعنی کوک کجا رفته؟چیشده چه اتفاقی افتاده یعنی کوک با اون تیری که خورده بود کجا رفته ؟
_____
سوفیا تویه حیاط بود داشت تاب میخورد یک دوست به اسم جینا پیدا کرده بود خواهر یونگی تنها چیزی که سوفیا از کوک داشت گردنبندی که کوک روز تولدش بهش داده بود یه عکس دونفره و یه تیشرت با عطر چون سوفیا خواسته بود تا بم رو و یکی از لباسایه کوک رو داشته باشه سوفیا از بم نگه داری کرد همینجوری تو فکر بود که بم اومد کنارش نشست (این فیک رو فقط باید با آهنگ still with you گوش بدید و تصور کنید )
لبخندی زد که در حیاط عمارت باز شد و ماشین یونگی تو حیاط پارک شد (علامت یونگی×)از ماشین پیاده شد با دیدن سوفیا رو تاب لباسشو درست کرد و رفت سمتش
×هوا سرده چرا بیرون نشستی
سوفیا از جاش بلند شد
+س سلام
×علیک سلام
یونگی دست سوفیا رو گرفت
×بیا بریم تو
سوفیا دستشو کشید
+ممنون خودم میتونم برم
بعد جلو جلو رفت تو عمارت یونگی هم پوفی کشید و رفت تو عمارت
۱۳.۷k
۰۴ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.