Part9 6
Part9 6
میشه بهم امضا هم بدین ?درسته خودمم ایدلم ولی خب به هر حال طرفتارتونم ..
×باشه
محترمانه و رسمی ازش خداحافظی کردم… زمان گذشت و بالاخره اون وضعیت فلاکت بار تموم شد… با عجله پیاده شدم ..پله ها برای خروج روبه روم بود تند تند عفسای عمیق میکشیدم بلکه حالم بهتر شه
بیتا: ا/ت خوبی? اصلا یادم نبود تو اینطوری هستی ..
+بازم ممنون از بابت عکس و امضا جونگ کوک شی…
سرمو به نشونه تعظیم خم کردمو پله هارو پایین اومدم..صدای بیتا رو میشنیدم
بیتا :جونگ کوک شی… ?این کی انقدر معدب شده و ما خبر نداشتیم ..
×گفتم که بهش گفتم فراموشم کنه و اونم اینطوری میخواد اینکارو کنه
به پاهام سرعت دادم تا سریع تر از اونجا دور شم اما تجمع خبرنگارا و فنا مانع شد ..دورمون حلقه زده بودن… صداو نور فلش دوربینا رو مخم بود ..
>ا/ت شی.. سفر چطور بود? ایا این ماه عسل قبل از ازدواج محسوب میشد??
>جونگ کوک شی… میشه خانمی که کنارتونه رو معرفی کنید… ا/ت شی ..بابت مرگ پدربزرگتون تسلیت میگم… میشه لطفا یکم صحبت کنید ?
+دوستان… فکر کنم همتون بدونید که الان چقدر خستم و بخاطر فوت پدربزرگم چقدر داغدارم… اما درک میکنم… پس در حد چند جمله جواب تمام سوالاتونو میدم و انتظار دارم بعدش شما هم منو درک کنین و بیشتر از این سوال نپرسین… خب ..اول از همه باید بگم من و جونگ کوک شی هیچ نسبتی باهم نداریم
همهمه زیاد شد
+این خانمی هم که اینجا میبینید دوست دختر جدید جئون جونگ کوک هستن
>عام… اما… اخههه.. این.. این چطور ممکنه ?
+دوستان بیاین این حرفای کلیشه ای رو کنار بزاریم و بهشون تبریک بگیم… حالا که دوربین اینجاست میخوام اینکارو انجام بدم..
رو به کوک برگشتم ..یه نگاه به حلقه تو دستم کردم اروم اروم از دستم دراوردمش قطره اشکی از گونم سر خورد که سریع جمعش کردم
+جئون جونگ کوک… حلقتو پس بگیر… اما… اما حق نداری این حلقه رو بدون اطلاع به مادرت به این دختر بدی(لبخند تلخی زدم) شاید چون دوست ندارم چیزی که مال من بوده حالا برای کس دیگه باشه ولی خب به هر حال ..جونگ کوک شی… امیدوارم کنار دوست دختر عزیزت خوشحال باشی…
رومو به خبرنگارا دادم.
+خب امیدوارم تونسته باشم جواب سوالای شمارو هم داده باشم ..خداحافظ
#loveme°•
میشه بهم امضا هم بدین ?درسته خودمم ایدلم ولی خب به هر حال طرفتارتونم ..
×باشه
محترمانه و رسمی ازش خداحافظی کردم… زمان گذشت و بالاخره اون وضعیت فلاکت بار تموم شد… با عجله پیاده شدم ..پله ها برای خروج روبه روم بود تند تند عفسای عمیق میکشیدم بلکه حالم بهتر شه
بیتا: ا/ت خوبی? اصلا یادم نبود تو اینطوری هستی ..
+بازم ممنون از بابت عکس و امضا جونگ کوک شی…
سرمو به نشونه تعظیم خم کردمو پله هارو پایین اومدم..صدای بیتا رو میشنیدم
بیتا :جونگ کوک شی… ?این کی انقدر معدب شده و ما خبر نداشتیم ..
×گفتم که بهش گفتم فراموشم کنه و اونم اینطوری میخواد اینکارو کنه
به پاهام سرعت دادم تا سریع تر از اونجا دور شم اما تجمع خبرنگارا و فنا مانع شد ..دورمون حلقه زده بودن… صداو نور فلش دوربینا رو مخم بود ..
>ا/ت شی.. سفر چطور بود? ایا این ماه عسل قبل از ازدواج محسوب میشد??
>جونگ کوک شی… میشه خانمی که کنارتونه رو معرفی کنید… ا/ت شی ..بابت مرگ پدربزرگتون تسلیت میگم… میشه لطفا یکم صحبت کنید ?
+دوستان… فکر کنم همتون بدونید که الان چقدر خستم و بخاطر فوت پدربزرگم چقدر داغدارم… اما درک میکنم… پس در حد چند جمله جواب تمام سوالاتونو میدم و انتظار دارم بعدش شما هم منو درک کنین و بیشتر از این سوال نپرسین… خب ..اول از همه باید بگم من و جونگ کوک شی هیچ نسبتی باهم نداریم
همهمه زیاد شد
+این خانمی هم که اینجا میبینید دوست دختر جدید جئون جونگ کوک هستن
>عام… اما… اخههه.. این.. این چطور ممکنه ?
+دوستان بیاین این حرفای کلیشه ای رو کنار بزاریم و بهشون تبریک بگیم… حالا که دوربین اینجاست میخوام اینکارو انجام بدم..
رو به کوک برگشتم ..یه نگاه به حلقه تو دستم کردم اروم اروم از دستم دراوردمش قطره اشکی از گونم سر خورد که سریع جمعش کردم
+جئون جونگ کوک… حلقتو پس بگیر… اما… اما حق نداری این حلقه رو بدون اطلاع به مادرت به این دختر بدی(لبخند تلخی زدم) شاید چون دوست ندارم چیزی که مال من بوده حالا برای کس دیگه باشه ولی خب به هر حال ..جونگ کوک شی… امیدوارم کنار دوست دختر عزیزت خوشحال باشی…
رومو به خبرنگارا دادم.
+خب امیدوارم تونسته باشم جواب سوالای شمارو هم داده باشم ..خداحافظ
#loveme°•
۹.۵k
۱۸ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.