جونگکوک ویو

جونگکوک ویو:
چرا من اینجوری شدم؟
چرا هر بلایی سرش میارم خودم نابود میشم؟
من عاشق شدم ؟اره عاشق قاصدک کوچولوم شدم
همون‌جوری که روی مبل بار لش کرده بودم اینو میگفتم
بعد چند دقیقه کاملا مست شدم
رفتم خونه و ا.ت رو دیدم که داره راهرو رو تمیز می‌کنه
دستش رو گرفتم و بدون توجه به جیغ جیغاش
بردمش تو اتاقم
جونگکوک:عجیب نیست؟
خانوادت تا الان سراغتو نگرفتن؟
ا.ت:هه اونا منو نمیخان بفهم
امکان ندارد مگه میشه ؟
جونگکوک:اینا به کنار وقتی دزدیدمت کل بدنت کبود بود
زیر کی بوده ج...ن..د...ح؟
ا.ت: حرف دهنت رو بفهم زیر مشت و لگد های همون آدمایی که بهشون گفتی خانواده


بعد از این حرفش رفت
پس اونا ا.ت رو نمیخان
به دستیارم گفتم بره تحقیق کنه
که گفت
دستیار :ارباب انگار اونا واقعا از این دختر متنفرند اون دختر و هر روز می‌زدند
و همه پول هایی که در می آورده ازش میگرفتن

جونگکوک :چی؟
پس کار من .....
دیدگاه ها (۰)

جونگکوک :پس کار من آسون تر شد روز ها گذشت ...جونگکوک تلاشش ر...

مدرسمون انلاینههههایوللللل

وقتی به عنوان برادر بزرگتر تنبیهت میکننجین:تا روز موعود تو آ...

ایده از ایشون https://wisgoon.com/bahar_gacha_91

پارت ۶ فیک مرز خون و عشق

پارت ۱۹ فیک مرز خون و عشق

love Between the Tides⁴(پارت ۴:بی تفاوتی تهیونگ/معنای عشق) ا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط