حرف میزنی

حرف ڪہ میزنی
حواسم پرت صدایت میشود ؛
نڪَاهت ڪہ میڪنم پرت چشمانت ؛
راه ڪہ میروے خیره بہ قدم هایت میشوم ؛

اما وقتے در آغوشمے تمام حواسم را جمع میڪنم ڪہ بتوانم ببوسمت ..!!
دیدگاه ها (۱)

مردِ عاشقتلاش می‌کند دوستت دارم را بگویدزنِ عاشق اما تلاش می...

همیشه به دنبال #تو بودم ،ڪه با هم بخندیم ، از #عشق برایم بگو...

خنده هایت رابگذار در آغوش صبحوقتۍ تمامِ هوااز عطر نفس تُ پر ...

صبح یعنیبغلم باشی و بیدار شومو پریشان کُنَدَم مویِ بِهَم ریخ...

تو مرد اجتماعی پیراهن آجریمن دختری خجالتی و سردو چادریمن دخت...

روزیمن چهل ساله میشومو موهایم جوگندمیحتمابازهم شبها تنهایی ق...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط