پارت

پارت ۳۲

ات و جیمین میرن و دور میز میشینن
ولی ات خیلی از جیمین فاصله میگیره
که جیمین عصبانی میشه

جیمین: چرا انقدر فاصله گرفتی 😡
ات: دوست داشتم
جیمین: مثل اینکه حوص کردی با شلاق بزنمت
ات: ایی چه بودی گندی میاد
جیمین: منظورت غذاست
ات:اون چیه چرا تو ظرف سیاهه
ولی تو بشقابت قرمزه
جیمین: عوممم سوپ اهو رو میگی
ات:چی با چه موادی درست شده
جیمین: با گوشت اهو و همچنین خونش... میخوای امتحانش کنی
ات: قطعا نه وایی دارم بالا میارم
جیمین:چرا خیلی خوشمزست
ات:اییی نخورش 🤢

ات حالش بد میشه و یه لیوان اب میخوره
که یه دفعه یاد یه چیزی میوفته

ات: امروز چند شنبه؟
جیمین: سه شنبه
ات: وایی نه
جیمین: چی شوده
ات: الان میبینی

یه دفعه صدای باز رو بسته شدن
در عمارت میاد

خدمتکار: خوش امدین خانم پارک
دیدگاه ها (۱۴)

پارت ۳۳جیمین: چرا امدی...... سرد.... لارا: گفتم یه سری بزنم....

پارت ۳۴لارا از تو عمارت میره بیرون و ات رو به جیمین میگه ات:...

پارت ۳۱ات: تو.... خیلی 😡😨جیمین: من چی 😡ات: هیچی.... ترس.... ...

کیا موافقن

پارت ۳۹ات: فکر کنم دیگه نمیترسم جیمین: عومم.. افرین ات: رسید...

پارت ۳۶ات: بالاخره میتونیم بریم جیمین: اره ات: اخیش بالاخره ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط