از نسیم سحر آموختم و شعله ی شمع

از نسیم سـحر آموختم و شعله ی شمع
رسم شوریدگی و شیوه ی شیدائی را

صبح سرمی کشد از پشت درختان خورشید
تا تماشا کند این بزم تماشـائی را


#شهریار
دیدگاه ها (۱)

صبح و سحر و بلبل و گلزار یکیستمعشوقه و عشق و عاشق و یار یکیس...

نسیم #صبح من، از مشرق امید دمیدز خواب صبح در آرید آفتابم را#...

ساقیا صبح است می از شیشه در پیمانه کن حشر خواب آلودگان از نع...

صبحدم دل را مقیم خلوت جان یافتماز نسیم صبح بوی زلف جانان یاف...

{امارات...نماد قتل و کشت و کشتار...است}

بهار و خاکستر

فقط کنار تو..!

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط