وقتی که شب بساط غزل رو به راه شد
وقتی که شب بساط غزل رو به راه شد
بغضم شکست و عاشقی ام را گواه شد
او رفت و آتشی به دلم زد که ناگهان
طبعم به شعر غم زده ای پا به ماه شد
دیشب پیام داد که دنیای من تویی
فورا" ولی نوشت ببخش اشتباه شد
با دیگران اگر غزلی عاشقانه بود
هر وقت پیش چشم من آمد سیاه شد ـ
تنها به این بهانه که نامحرم هميم
وقتی به ما رسید محبت گناه شد
روحم همیشه کنج نگاهش پلاس بود
حیف از جوانیم که در آنجا تباه شد
بغضم شکست و عاشقی ام را گواه شد
او رفت و آتشی به دلم زد که ناگهان
طبعم به شعر غم زده ای پا به ماه شد
دیشب پیام داد که دنیای من تویی
فورا" ولی نوشت ببخش اشتباه شد
با دیگران اگر غزلی عاشقانه بود
هر وقت پیش چشم من آمد سیاه شد ـ
تنها به این بهانه که نامحرم هميم
وقتی به ما رسید محبت گناه شد
روحم همیشه کنج نگاهش پلاس بود
حیف از جوانیم که در آنجا تباه شد
۱.۹k
۱۸ مرداد ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.