مرا از حیله ی رندان نترسانید

مرا از حیله ی رندان نترسانید
مرا از مکر نامردان نترسانید,

من از آغاز عمرم در قفس بودم
مرا از حبس و از زندان نترسانید,

تمام پیکرم از درد می لرزد
مرا از درد یک دندان نترسانید,

به خود می پیچم و خون می خورم هر روز
مرا از یک شب بی نان نترسانید,

من آدم دیده ام از گرگ وحشی تر
مرا از آدم و حیوان نترسانید,

من از دریای طوفانی گذر کردم
مرا از نم نم باران نترسانید,

من از همخون خود آتش به جان دارم.
مرا از خنجر مهمان نترسانید,

دگر نوری نمانده تا ببینم من
مرا از کوری چشمان نترسانید,

دگر جانی نمانده تا بگیریدش
مرا از این تن بی جان نترسانید

درون من خدا پر نور می تابد
مرا از ظلمت شیطان نترسانید,

تمام زندگی,من عاشقی کردم
مرا از لغزش ایمان نترسانید,

برای حرف آخر,یادتان باشد
گرانم من,مرا ارزان نترسانید....!

دیدگاه ها (۱)

.وِ سَر عهدت بَمو میوه ی باغِمهزار سالَه که سی تو داغِ داغِم...

ادما دو دسته هستن :1_یا منو دوست دارن 2_یا خرنشما جز کدوم دس...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط