فیک درد عشق
فیک درد عشق
فصل دوم (پارت هفده)
یونجی
صبح بعد از اینکه یه دوش گرفتم و لباس تنم کردم رفتم سمت همون رستوران
اون پسره واقعا خیلی خوشگلههههه
بعد از اینکه رفتم داخل سریع رفتم سمت یکی از میز ها و گارسون رو صدا زدم
همون پسره بود
اومد سمتم و با لبخند گفت
... خوش اومدید
/ ممنون
... چی میل دارید خانوم؟
/ یه لازانیا
... چیز دیگه ای نمیخواید؟
/ نه ممنون فقط یه چیزی
... بفرمایید؟
/ میتونم اسمتون رو بدونم؟
... اسمم؟
/ بله ....البته اگر دوست ندارید نیازی به گفتن نیست
... نه چرا دوست نداشته باشم
اسمم جونگ سو
/ جونگ سو؟
... بله و شما؟
/ من کیم یونجی هستم
... خوشبختم
/ منم همینطور
... خب اگر با من کاری ندارید من برم
/ بفرمایید
این پسره خیلی خوشگله باید یه جوری شمارش رو بگیرم
ا/ت ویو
بعد از اینکه از خواب بیدار شدم رفتم سمت اتاق جونگ مین
داخل اتاقش نبود
این پسر چرا اینشکلی شده؟
یعنی من کجا اشتباه کردم که کار به اینجا کشیده شده؟
هوفففففف خدا
بهتره برم پایین شاید اونجا باشه
بعد از پرسیدن از اجوما متوجه شدم که رفته بیرون
چیکارش کنم؟
اون دیگه اختیارش دست خودشه من نمیتونم کاریش بکنم
........
بعد از اینکه لباسام رو پوشیدم رفتم سمت ماشین و رفتم شرکت
با وارد شدنم اون دختره هیون اوک اومد سمتم و گفت
٫ سلام خانوم خوش اومدید
- سلام
به این زودی اماده شدی؟
٫ بله
- خوبه .... پس از این به بعد تو پرونده ها و بررسی کن و خلاصشون رو به من بگو
٫ چشم
بعد از اینکه اون دختره رفت منم رفتم سمت کافه و اونجا یه دونه امریکانو سفارش دادم در همین حین گوشیم زنگ خورد
- الو
+ الو ا/ت الان کجایی؟
- شرکت چطور؟
+ همین الان میام دنبالت سریع خودت رو اماده کن
- برای چ......
+ بعدا بهت میگم
- باشه
فصل دوم (پارت هفده)
یونجی
صبح بعد از اینکه یه دوش گرفتم و لباس تنم کردم رفتم سمت همون رستوران
اون پسره واقعا خیلی خوشگلههههه
بعد از اینکه رفتم داخل سریع رفتم سمت یکی از میز ها و گارسون رو صدا زدم
همون پسره بود
اومد سمتم و با لبخند گفت
... خوش اومدید
/ ممنون
... چی میل دارید خانوم؟
/ یه لازانیا
... چیز دیگه ای نمیخواید؟
/ نه ممنون فقط یه چیزی
... بفرمایید؟
/ میتونم اسمتون رو بدونم؟
... اسمم؟
/ بله ....البته اگر دوست ندارید نیازی به گفتن نیست
... نه چرا دوست نداشته باشم
اسمم جونگ سو
/ جونگ سو؟
... بله و شما؟
/ من کیم یونجی هستم
... خوشبختم
/ منم همینطور
... خب اگر با من کاری ندارید من برم
/ بفرمایید
این پسره خیلی خوشگله باید یه جوری شمارش رو بگیرم
ا/ت ویو
بعد از اینکه از خواب بیدار شدم رفتم سمت اتاق جونگ مین
داخل اتاقش نبود
این پسر چرا اینشکلی شده؟
یعنی من کجا اشتباه کردم که کار به اینجا کشیده شده؟
هوفففففف خدا
بهتره برم پایین شاید اونجا باشه
بعد از پرسیدن از اجوما متوجه شدم که رفته بیرون
چیکارش کنم؟
اون دیگه اختیارش دست خودشه من نمیتونم کاریش بکنم
........
بعد از اینکه لباسام رو پوشیدم رفتم سمت ماشین و رفتم شرکت
با وارد شدنم اون دختره هیون اوک اومد سمتم و گفت
٫ سلام خانوم خوش اومدید
- سلام
به این زودی اماده شدی؟
٫ بله
- خوبه .... پس از این به بعد تو پرونده ها و بررسی کن و خلاصشون رو به من بگو
٫ چشم
بعد از اینکه اون دختره رفت منم رفتم سمت کافه و اونجا یه دونه امریکانو سفارش دادم در همین حین گوشیم زنگ خورد
- الو
+ الو ا/ت الان کجایی؟
- شرکت چطور؟
+ همین الان میام دنبالت سریع خودت رو اماده کن
- برای چ......
+ بعدا بهت میگم
- باشه
۵.۴k
۰۴ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.