the backward harsh world پارت27
#the_backward_harsh_world #پارت27
یویی
/بیدارشو هیع
من:آی سورن ولم کن دیگه
/هیع بیدار شو
اومدم بزنم دک ودهنش رو صاف کنم
کلمو آوردم بالا که بوممم سرم محکم
خورد به کلش
من واون:آخ مامان کلم
من:مرض داری وقتی خوابم بیدارم
میکنی
تهیونگ:زر زر نکن درضمن شام آماده
است بیا غذا بخور
تا اسم غذا اومد این این قحطی زده
هایی سومالی اومدم برم پایین که
یقمو گرفت
من:آی ولم کن میخوام برم غذا بخورم
کشوندم سمت آینه
تهیونگ:یک موهات رو درست کن دوم
لباس بهتر بپوش سوم پدرم حساسه
یکم خانوم باش
من:چیش باشه حالا شرت کم میخوام
لباس عوض کنم
پرتش کردم بیرون یه بولیز چهارخونه
مشکی قرمز و شلوار مشکی دمپایی رو
فرشیم رنگاوارنگ بود رفتم پایین
خانوم کیم:اوه بیدار شدی
من:بله آخه بعضیا بزور بیدارم کرد
که صدایی مردونه ای منو جذب کرد
آقایی کیم:خوش اومدی
لبخندی زدم اصلا اون چیزی که
تهیونگ میگفت نبود این چی منو ازش
ترسوند
من:ممنونم جناب کیم (گایز من اسم
مادروپدرتهیونگ نمیدونم اگه میدونین
بهم بگین )
جناب کیم:اولین باره که همکار هایی ته
میبینم
من:هم ته ته کیمِده؟!
خانوم کیم:چی گفتی آلان کیم چیچی
من:آم کیمده اینو از سورن یاد گرفتم
آخه دورگه ترک وکره ای معنیش میشه
این شخص کیه
جناب کیم زد زیر خنده متعجب بودم
خنده نداشت که
جناب کیم:دوستت باید خیلی شیطون
باشه فک کنم خوب بریم شام توام
بیشتر از خودت بگو
من:بله حتما
نشستیم پشت میز اول کاری یکی
کوبندم به پایی تهیونگ قرمز شدش
دادش هوا رفت لبخند ملیح زدم
جناب کیم:خوب یویی تو الان چیکار
میکنی
من:آم من تو شرکت امنیتی و لوازم
روسا هستم
خانم کیم:اوه جدیی خیلی شرکت
معروفیه اما چطوری بایونگ همکارشدی؟!
من:ببخشید چرا شما یونگ صداش
میکنین جناب کیم ته
تهیونگ:چون بین این دوتا اسم اختلاف
داشتن به هم چسبوند شد تهیونگ
زدم زیر خنده اینکه اسمش از منم
عجیب تره که
من:ببخشید قصد توهین نداشتم فقط
اسمت از منم عجیب تره که
جناب کیم:آره! درسته اسمش عجیبه
خوب میگفتی
غذا رو داشتم میخوردم وایستادم لقمه
مو قورت بدم
تهیونگ:چیشد بلبل زبون بودی که
اعصابم بهم ریخت.
من:دارم غذا کوفت میکنم بعدم خودت
گفتی خانوم باشم
تهیونگ:مگه من گفتم اشاره هم نکنی
لقمه امو خالی کنم بعد حرف بزنم
من:مگه کوری نمیبینی یا خانوم و آقای
کیم کورن نبینن دهنم داره جول جول
میکنه هان؟!
دیدم چشاش قد توپ بسکتبال شد یکم
فک کردم ببیننم چی گفتم هیعع خاک
به سرم کننن نگاهشون کردم زدن زیر
خنده بله الآن فهمیدن چه دختر سوتی
دهی هستم من
من:ببخشید...آم به خاطر پرونده ای که
مربوط به شرکت ما ممنون بابت غذا
من باید برم اتاقم کلی کار دارم
خانم کیم:خواهش میکنم عزیزم برو
یویی
/بیدارشو هیع
من:آی سورن ولم کن دیگه
/هیع بیدار شو
اومدم بزنم دک ودهنش رو صاف کنم
کلمو آوردم بالا که بوممم سرم محکم
خورد به کلش
من واون:آخ مامان کلم
من:مرض داری وقتی خوابم بیدارم
میکنی
تهیونگ:زر زر نکن درضمن شام آماده
است بیا غذا بخور
تا اسم غذا اومد این این قحطی زده
هایی سومالی اومدم برم پایین که
یقمو گرفت
من:آی ولم کن میخوام برم غذا بخورم
کشوندم سمت آینه
تهیونگ:یک موهات رو درست کن دوم
لباس بهتر بپوش سوم پدرم حساسه
یکم خانوم باش
من:چیش باشه حالا شرت کم میخوام
لباس عوض کنم
پرتش کردم بیرون یه بولیز چهارخونه
مشکی قرمز و شلوار مشکی دمپایی رو
فرشیم رنگاوارنگ بود رفتم پایین
خانوم کیم:اوه بیدار شدی
من:بله آخه بعضیا بزور بیدارم کرد
که صدایی مردونه ای منو جذب کرد
آقایی کیم:خوش اومدی
لبخندی زدم اصلا اون چیزی که
تهیونگ میگفت نبود این چی منو ازش
ترسوند
من:ممنونم جناب کیم (گایز من اسم
مادروپدرتهیونگ نمیدونم اگه میدونین
بهم بگین )
جناب کیم:اولین باره که همکار هایی ته
میبینم
من:هم ته ته کیمِده؟!
خانوم کیم:چی گفتی آلان کیم چیچی
من:آم کیمده اینو از سورن یاد گرفتم
آخه دورگه ترک وکره ای معنیش میشه
این شخص کیه
جناب کیم زد زیر خنده متعجب بودم
خنده نداشت که
جناب کیم:دوستت باید خیلی شیطون
باشه فک کنم خوب بریم شام توام
بیشتر از خودت بگو
من:بله حتما
نشستیم پشت میز اول کاری یکی
کوبندم به پایی تهیونگ قرمز شدش
دادش هوا رفت لبخند ملیح زدم
جناب کیم:خوب یویی تو الان چیکار
میکنی
من:آم من تو شرکت امنیتی و لوازم
روسا هستم
خانم کیم:اوه جدیی خیلی شرکت
معروفیه اما چطوری بایونگ همکارشدی؟!
من:ببخشید چرا شما یونگ صداش
میکنین جناب کیم ته
تهیونگ:چون بین این دوتا اسم اختلاف
داشتن به هم چسبوند شد تهیونگ
زدم زیر خنده اینکه اسمش از منم
عجیب تره که
من:ببخشید قصد توهین نداشتم فقط
اسمت از منم عجیب تره که
جناب کیم:آره! درسته اسمش عجیبه
خوب میگفتی
غذا رو داشتم میخوردم وایستادم لقمه
مو قورت بدم
تهیونگ:چیشد بلبل زبون بودی که
اعصابم بهم ریخت.
من:دارم غذا کوفت میکنم بعدم خودت
گفتی خانوم باشم
تهیونگ:مگه من گفتم اشاره هم نکنی
لقمه امو خالی کنم بعد حرف بزنم
من:مگه کوری نمیبینی یا خانوم و آقای
کیم کورن نبینن دهنم داره جول جول
میکنه هان؟!
دیدم چشاش قد توپ بسکتبال شد یکم
فک کردم ببیننم چی گفتم هیعع خاک
به سرم کننن نگاهشون کردم زدن زیر
خنده بله الآن فهمیدن چه دختر سوتی
دهی هستم من
من:ببخشید...آم به خاطر پرونده ای که
مربوط به شرکت ما ممنون بابت غذا
من باید برم اتاقم کلی کار دارم
خانم کیم:خواهش میکنم عزیزم برو
۱۱.۵k
۲۵ اسفند ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.