مافیا در شب پارت ۴
مافیا در شب پارت ۴
#کوک
خب وقتشه که بریم بچه ها رفتیم سوار ماشین شدیم و پیش به سوی ویلا که از اونجا ماموریت رو شروع کنیم .
رسیدیم ویلا اوپس پروانه سیاه رو دیدم با تحقیقات فراوان فهمیدم اون فقط کار قتل ها رو انجام میده جالبه جالب یه دختر ننر ۱۳ تا قتل انجام داده .یه پوزخند زد اومد . سمتم یه کاغذ رو کوبید رو سینم و رفت بی تربیت کاغذ رو باز کردم نوشته
آقای خودشیفته فردا ساعت ۳ معامله داریم و تمام پوووف
#لیسا
با دخترا تازگیا فهمیده بودیم که اون چهار تا پسر پلیس هستن فکر کنم دوران حکومت باند پروانه سیاه داره به پایان میرسه بخاطر همین گفتم فردا ساعت ۳ یه قاچاق میکنیم که ما اونا رو راحت کنیم
دو دف من بزارم کارم رو تموم کنن هنوز یه عالمه از خلافکاران مونده که بگیرم .
رفتم بیرون ست سیاه زدم برم سراغ بعدی دستکشام رو هم پوشیدم تو راه به جیسو گفتم دوربین ها رو غیر فعال کن ۱ ساعت بعد رو پشت بام نشستم و به هرج و مرجی که بینشون افتاده بود پوزخند زدم .اووم یه مروری کنیم
رفتم تو اتاقش به زاهر کشتمش و رو زمین نوشتم رئستون رو من کشتم پروانه سیاه و یه شکلک خنده دور دهن رعیسشون رو بستم و کردمش تو جعبه انداختمش تو ماشین هنوز هم تو ماشینه خخخخ .
دیگه بسه رفتم تو ماشین و حرکت کردم سمت مکان مورد نظر جعبه رو همونجا انداختم و روش نوشتم بزرگترین خلافکار رو آوردم براتون اسمم رو نمیگم .
و حرکت کردم سمت خونه .
#کوک
خب وقتشه که بریم بچه ها رفتیم سوار ماشین شدیم و پیش به سوی ویلا که از اونجا ماموریت رو شروع کنیم .
رسیدیم ویلا اوپس پروانه سیاه رو دیدم با تحقیقات فراوان فهمیدم اون فقط کار قتل ها رو انجام میده جالبه جالب یه دختر ننر ۱۳ تا قتل انجام داده .یه پوزخند زد اومد . سمتم یه کاغذ رو کوبید رو سینم و رفت بی تربیت کاغذ رو باز کردم نوشته
آقای خودشیفته فردا ساعت ۳ معامله داریم و تمام پوووف
#لیسا
با دخترا تازگیا فهمیده بودیم که اون چهار تا پسر پلیس هستن فکر کنم دوران حکومت باند پروانه سیاه داره به پایان میرسه بخاطر همین گفتم فردا ساعت ۳ یه قاچاق میکنیم که ما اونا رو راحت کنیم
دو دف من بزارم کارم رو تموم کنن هنوز یه عالمه از خلافکاران مونده که بگیرم .
رفتم بیرون ست سیاه زدم برم سراغ بعدی دستکشام رو هم پوشیدم تو راه به جیسو گفتم دوربین ها رو غیر فعال کن ۱ ساعت بعد رو پشت بام نشستم و به هرج و مرجی که بینشون افتاده بود پوزخند زدم .اووم یه مروری کنیم
رفتم تو اتاقش به زاهر کشتمش و رو زمین نوشتم رئستون رو من کشتم پروانه سیاه و یه شکلک خنده دور دهن رعیسشون رو بستم و کردمش تو جعبه انداختمش تو ماشین هنوز هم تو ماشینه خخخخ .
دیگه بسه رفتم تو ماشین و حرکت کردم سمت مکان مورد نظر جعبه رو همونجا انداختم و روش نوشتم بزرگترین خلافکار رو آوردم براتون اسمم رو نمیگم .
و حرکت کردم سمت خونه .
۱۰.۴k
۱۴ فروردین ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۲۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.