کلافه نفسم و فوت کردم و جواب دادم

"𝙼𝙰𝙵𝙸𝙰 𝚆𝙰𝙸𝙵"
"𝙿𝙰𝚁𝚃_𝟹"
کلافه نفسم و فوت کردم و جواب دادم
ــــ چیه ؟
تهیونگ ــــ هیچ معلوم هست کجایی ؟ دلم هزار راه رفت
پوزخند صداداری زدم
ــــ نه بابا ! برات مهم بود ؟
تهیونگ ــــ با من لج نکن ا.ت ، کجایی بگو بیام دنبالت
ــــ نمیخواد بیای
تهیونگ ــــ ا.ت آخه چرا اینجوری میکنی ؟
با این حرفش انگار زدم به سیم آخر که عصبی داد زدم :
ــــ چرا اینجوری میکنم ؟ چرا ؟ چون خسته شدم ، از این نصفه نیمه بودنات خسته شدم ، از اینکه هیچوقت برای من وقت نداری خسته شدم . بخدا دیگه نا ندارم ، همیشه و هر جا باید تن و بدنم بلرزه که مبادا گوشیم زنگ بخوره و آقا بگه کار دارم امروز نمیام ، بابا منم آدمم ، دلم میخواد به نامزدم پیام بدم ، دلم میخواد هر موقع که خواستم بهش زنگ بزنم ، برم بیرون باهاش وقت بگذرونم ، مگه من چیم از بقیه کمتره ؟
تمام حرفام و با بغض میزدم ، با لحن شرمنده ای گفت :
تهیونگ ــــ میدونم فدات شم ، میدونم دردت به جونم اما خب چیکار کنم ؟ هر کاری میکنم بهم مرخصی نمیدن به خدا تقصیر من نیست . قول میدم فردا حتما بیام باهم بریم برای خرید
دلم کمی آروم گرفت ، میدونستم که سرش بره قولش نمیره
ــــ میخوام قطع کنم
تهیونگ ــــ آشتی ؟
ــــ خداحافظ
و بلافاصله قطع کردم ، خواستم بزارمش رو میز که دوباره صدای نوتیفش بلند شد ، با فکر اینکه تهیونگه سریع بازش کردم ولی با دیدن شماره ی سونا حالم گرفته شد . صبر کن ببینم اون برای چی باید به من پیام بده ؟ پیام و باز کردم که با دیدنش چشمام تا آخرین حد ممکن گرد شد
«منتظر استوری خریدات بودم اما مثل اینکه یارت واست وقت نداشت»
منظورش چی بود ؟ اصلا اون از کجا میدونست امروز میخواستم برم خرید ؟ اینا به کنار از کجا میدونست تهیونگ امروز نیومده ؟
براش تایپ کردم :
«منظورت چیه ؟»
دیدگاه ها (۱۱)

"𝙼𝙰𝙵𝙸𝙰 𝚆𝙰𝙸𝙵""𝙿𝙰𝚁𝚃_𝟺"تایپ کرد : «هیچی منظور خاصی نداشتم ، بلا...

"𝙼𝙰𝙵𝙸𝙰 𝚆𝙰𝙸𝙵""𝙿𝙰𝚁𝚃_𝟻" بازم اون بحث تکراری ، معترضانه گفتم : ـ...

"𝙼𝙰𝙵𝙸𝙰 𝚆𝙰𝙸𝙵""𝙿𝙰𝚁𝚃_𝟸"بعد از کمی خشک شدن کنار اون بخاری که هیچ...

"𝙼𝙰𝙵𝙸𝙰 𝚆𝙰𝙸𝙵""𝙿𝙰𝚁𝚃_𝟷"برای بار چندم شماره تهیونگ و گرفتم ولی ب...

"𝙼𝙰𝙵𝙸𝙰 𝚆𝙰𝙸𝙵""𝙿𝙰𝚁𝚃_𝟿"تهیونگ ــــ چون سرکار خانم از مامان و با...

"𝙼𝙰𝙵𝙸𝙰 𝚆𝙰𝙸𝙵""𝙿𝙰𝚁𝚃_𝟷𝟹"کلافه پوفی کشیدم که از روی پام بلند و ش...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط