مشاعره فی البداحه منو آقا سعید

مشاعره فی البداحه منو آقا سعید
-«دمی بر حال خود نظر کردم ، سکوتی در خودم دیدم»!(s).

-«شدم آشفته از حال پریشم، خودم را عارفی بیمار دیدم!»(as)

-«در عارفی دانایم ببین سوی دو چشمانم
دگر تابی برایم‌نیس، فسونم من در این خانه»!(s)

-«دو چشمم سوی در خشک شد
تو کی آیی به این خانه»!(as)

-«تو از حال درون من چه می دانی نگار من
جگر خون شد دلم اما نپرسیدی تو از حالم»!(s)

-«تو دانی در دلم امشب، غزل هایی ست با نامت
نمی دانی عزیز از دل، که در سینه پنهان است!»(as)

-«چقدر دنیا بدی کرده، دلم را آهنین کرده
ز حال خویش بیزارم، ز یار خود چه می دانم»!(s)

-«ببین ای یار زیبایم، دلت آهن نمی خاهم
کمی با من مدارا کن من از تو مهر میخاهم!»(as)
دیدگاه ها (۳)

-من همان افسانه ی ناخوانده ی خاک خورده امدفترم را باز کن، دا...

اینم آش از نوع دانشجویی عالی شده جاتون خالی

به نام خداصفحه ی اول سر کلاس درسنوشتم من محبت عشق دوستی را...

کافیست خوب باشیم وانسان!

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط