تکپارتی جیمین (غمگین)
تکپارتی جیمین (غمگین)
•••••••••••••••••••••••••••
هنوز باورم نمیشه ات دیگه پیشم نیست هنوز قبول نکردم که ات مرده اونم با دستای من ...به سنگ قبر نگاه کردم سنگی که ات ی من زیرش خوابیده بود ....من چطوری زنمو کشتم چجوری این بلا رو سرش آوردم.
چرا اون روز اومدم خونه چرا اومدمو ات رفت پیش فرشته های آسمون 🥺
"فلش بک"
سرم درد میکنه ات ام از صبح بهم گیر داده و اذیت میکنه
*جیمین....جیمین پاشو دیگه چقد میخوابی آخه، خستم کردی چرا انقد منو اذیت میکنی هان بلن شو دیه دلم گرفته ...جیمینا
^عع ات ولم کن دیه بزا بخوابم یه ذره چرا انقد رومخ شدی جدیدا
*من رو مخ شدم آره...اصلا اگه اینطوره من میرم
به خیال اینکه رفته کاراشو انجام بده خوابیدم .
"ات"
جیمین نامرد به من میگه رومخ شدی ...خسته شدم دیگه از زندگیم حالم بهم میخوره آقا از دیشب که اومده خونه تا همین الان خابه معلوم نیس با کی بوده 😭 باهام انقدر سرد شده
اصلا میدونی اگه اون دیگه منو نمیخواد منم میرم .
شروع کردم به جمع کردن وسایلم .بعد از اینکه تموم شد با بغض لباسامو تنم کردم داشتم میرفتم که نگاهم کشیده شد سمت مبلی که جیمین خواب بود روش رفتم طرفش پتو رو کشیدم روش پیشونیشو محکم بوسیدم .
داشتم میرفتم که جیمین صدام کرد
^ات..ات کجایی...ات داری کجا میری ؟!!
برگشتم طرفش
•••••••••••••••••••••••••••
هنوز باورم نمیشه ات دیگه پیشم نیست هنوز قبول نکردم که ات مرده اونم با دستای من ...به سنگ قبر نگاه کردم سنگی که ات ی من زیرش خوابیده بود ....من چطوری زنمو کشتم چجوری این بلا رو سرش آوردم.
چرا اون روز اومدم خونه چرا اومدمو ات رفت پیش فرشته های آسمون 🥺
"فلش بک"
سرم درد میکنه ات ام از صبح بهم گیر داده و اذیت میکنه
*جیمین....جیمین پاشو دیگه چقد میخوابی آخه، خستم کردی چرا انقد منو اذیت میکنی هان بلن شو دیه دلم گرفته ...جیمینا
^عع ات ولم کن دیه بزا بخوابم یه ذره چرا انقد رومخ شدی جدیدا
*من رو مخ شدم آره...اصلا اگه اینطوره من میرم
به خیال اینکه رفته کاراشو انجام بده خوابیدم .
"ات"
جیمین نامرد به من میگه رومخ شدی ...خسته شدم دیگه از زندگیم حالم بهم میخوره آقا از دیشب که اومده خونه تا همین الان خابه معلوم نیس با کی بوده 😭 باهام انقدر سرد شده
اصلا میدونی اگه اون دیگه منو نمیخواد منم میرم .
شروع کردم به جمع کردن وسایلم .بعد از اینکه تموم شد با بغض لباسامو تنم کردم داشتم میرفتم که نگاهم کشیده شد سمت مبلی که جیمین خواب بود روش رفتم طرفش پتو رو کشیدم روش پیشونیشو محکم بوسیدم .
داشتم میرفتم که جیمین صدام کرد
^ات..ات کجایی...ات داری کجا میری ؟!!
برگشتم طرفش
۵.۱k
۰۱ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.