آدم وقتی جوان است به پیری جور دیگری نگاه میکند
آدم وقتی جوان است به پیری جور دیگری نگاه میکند.
فکر میکند پیری یک حالت عجیب و غریبی است که به اندازهٔ صدها کیلومتر و صدها سال از آدم دور است.
اما وقتی به آن میرسد، میبیند هنوز همان دخترک پانزده ساله است که موهایش سفید شده، دور چشمهایش چین افتاده، پاهایش ضعف میرود و دیگر نمیتواند پلهها را سه تا یکی کند.
و از همه بدتر، بار خاطرههاست که روی دوش آدم سنگینی میکند.
پ.ن :گاهی باید مُکرر صدمه ببینی تا یاد بگیری...
مکرر بیفتی تا بزرگ بشی...
مکرر از دست بدی تا بدست بیاری...
بخاطر اینکه اغلب درسهای بزرگ
زندگی از میان تجربههای دردناک بدست میان.
فکر میکند پیری یک حالت عجیب و غریبی است که به اندازهٔ صدها کیلومتر و صدها سال از آدم دور است.
اما وقتی به آن میرسد، میبیند هنوز همان دخترک پانزده ساله است که موهایش سفید شده، دور چشمهایش چین افتاده، پاهایش ضعف میرود و دیگر نمیتواند پلهها را سه تا یکی کند.
و از همه بدتر، بار خاطرههاست که روی دوش آدم سنگینی میکند.
پ.ن :گاهی باید مُکرر صدمه ببینی تا یاد بگیری...
مکرر بیفتی تا بزرگ بشی...
مکرر از دست بدی تا بدست بیاری...
بخاطر اینکه اغلب درسهای بزرگ
زندگی از میان تجربههای دردناک بدست میان.
- ۸۱۶
- ۱۲ اسفند ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط