سیااااممم یهههه پارتتتت دیگهههه
🤍💫Bahat Aromam💫🤍
Part 3
اهم خوب من یانا صمیمی هستم ولی صمیمی نیسم حوصله ندارم قیافمو توضیح بدم {عکسشو میذارم}
دوتا برادر دارم که یکیش همین برنا خله اس یکیشم سورنا گله اس
آره برنا 20سالشه حاجیمون تو شرکت بابایی کارمیکنه
سورنا 6 سالشه
یه آجی هم دارم 29سالشه اون بچه اوله ازدواج کرده یه بچه ناناز وآله به اسم آرتا، آرتا جان 8ماهشه
شوهرشم 30 سالشه آق فرشاد وکیله
بابامم آق محسن هم شرکت لباس داره
مامی جون ملقب به سحر جون خانه داره ولی باشگاه و بیرون اینا زیاد میره
با صدای برنا از فکر بیرون اومدم
یانا :ها؟
برنا:میگم پیاده شو خانومه عاشق
ایشی کردم و گفتم :بنده عاشق نیسم داشتم فکر میکردم کدوم تيمارستان ببرمت
برنا:تيمارستان لازم نیسم، فندق برو دیرت شد
یانا:بش میرم ولی برگشتم دربارش حرف میزنیم کدوم مدنظرته
برنا خندیدو خدافسی کرد منم بابای کردم پریدم پایین
باتک بوقی گازشو گرف رفف
رفتم تو دانشگاه که.......
#اصکیحرام 💫 🙂
#ادیتناسی
#ساکورا
#رمان
#باهاتآرومم
#اصکیحرام
#طنز
Part 3
اهم خوب من یانا صمیمی هستم ولی صمیمی نیسم حوصله ندارم قیافمو توضیح بدم {عکسشو میذارم}
دوتا برادر دارم که یکیش همین برنا خله اس یکیشم سورنا گله اس
آره برنا 20سالشه حاجیمون تو شرکت بابایی کارمیکنه
سورنا 6 سالشه
یه آجی هم دارم 29سالشه اون بچه اوله ازدواج کرده یه بچه ناناز وآله به اسم آرتا، آرتا جان 8ماهشه
شوهرشم 30 سالشه آق فرشاد وکیله
بابامم آق محسن هم شرکت لباس داره
مامی جون ملقب به سحر جون خانه داره ولی باشگاه و بیرون اینا زیاد میره
با صدای برنا از فکر بیرون اومدم
یانا :ها؟
برنا:میگم پیاده شو خانومه عاشق
ایشی کردم و گفتم :بنده عاشق نیسم داشتم فکر میکردم کدوم تيمارستان ببرمت
برنا:تيمارستان لازم نیسم، فندق برو دیرت شد
یانا:بش میرم ولی برگشتم دربارش حرف میزنیم کدوم مدنظرته
برنا خندیدو خدافسی کرد منم بابای کردم پریدم پایین
باتک بوقی گازشو گرف رفف
رفتم تو دانشگاه که.......
#اصکیحرام 💫 🙂
#ادیتناسی
#ساکورا
#رمان
#باهاتآرومم
#اصکیحرام
#طنز
۲.۲k
۳۱ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.