𝓜𝔂 𝓶𝓮𝓻𝓶𝓪𝓲𝓭
𝓜𝔂 𝓶𝓮𝓻𝓶𝓪𝓲𝓭
𝓟𝓪𝓼𝓽9
+خواهر؟
داشش. خب اگ دوست نداری بهت نمیگن خواهر
+ن ن راحت باش اشکال نذارع فقط جا خوردم
داشش. خب میگم خواهر کتاب میخونی؟
+امم ن
داشش میای همراهم بخونی؟
+نمیدونم میتونم بخونم یا ن
رفتی کنارش و نشستی کنارش نمیتونستی بخونی ولی اون یادت داد پسره خیلی شیرینی بود.
ساعت ها گذشت تونستی کم کم دستو پا شکسته بخونی و دیدی ک یکی رو شونت تکیه داده نگاه کردی دیدی داداش جونگکوکه خوابش برده بود کتابشو بستی و بردیش و ت اتاق خوابوندی و وسایلشو بستی و گذاشتی ت اتاقش سعی کردی خونه رو یکم جمع و جور کنی و یکی دوساعت گذشت و خسته شدی یهو نفهمیدی ک از خستگی زیاده یا ن ولی افتادی و خوابیدی و جونگ کوکاومد خونه.
ویو کوک
اومدم خونه و دیدم این دختره افتاده ت خونه همش اسمش یادم میرف اسمش کره ای نیس قیافشم زیاد ب کره ایا نمیخورد و موهاشو بلند بود ت همین افکار بودم ک ذیدم داره تکون میخوره فهمیدم بد خپابیده و بدن درد گرفته سعی کردم بلندشدکنم کولش کردمو بردمش ت اتاقش گذاشتم رو تشک و دیدم ک دستشو رو گردنم حلقه کرده و تکون نمیخوره برجستگی گلوش دیده میشد موهاش پشتش بودو ب راحتی گردنش دیده میشد گردنش خیلی سفید بودو صورت بیحالش ت هوا بود سرشو گذاشتم رو بالشت و دیدم افتاد روم و جامون برعکس شد محو زیبایی چهرش شدم خیلی جذابه واقعا نمیدونم مردم چطور بهش میگن ک زشته عجیب بود از وقتی اومده بودم خونه ی عطر خاصی تدخونه بودو باعث میشد پلکام سنگین بشه همینطور ک ب صورتش نگاه میکردم خوابم برد.
دستای کوک ول شدو لیزا روی جونگکوک افتاده بودو صورتش روی گردن کوک بود و صورت کوک روی پیشونی لیزا دوتایی خوابشون بردو......
𝓟𝓪𝓼𝓽9
+خواهر؟
داشش. خب اگ دوست نداری بهت نمیگن خواهر
+ن ن راحت باش اشکال نذارع فقط جا خوردم
داشش. خب میگم خواهر کتاب میخونی؟
+امم ن
داشش میای همراهم بخونی؟
+نمیدونم میتونم بخونم یا ن
رفتی کنارش و نشستی کنارش نمیتونستی بخونی ولی اون یادت داد پسره خیلی شیرینی بود.
ساعت ها گذشت تونستی کم کم دستو پا شکسته بخونی و دیدی ک یکی رو شونت تکیه داده نگاه کردی دیدی داداش جونگکوکه خوابش برده بود کتابشو بستی و بردیش و ت اتاق خوابوندی و وسایلشو بستی و گذاشتی ت اتاقش سعی کردی خونه رو یکم جمع و جور کنی و یکی دوساعت گذشت و خسته شدی یهو نفهمیدی ک از خستگی زیاده یا ن ولی افتادی و خوابیدی و جونگ کوکاومد خونه.
ویو کوک
اومدم خونه و دیدم این دختره افتاده ت خونه همش اسمش یادم میرف اسمش کره ای نیس قیافشم زیاد ب کره ایا نمیخورد و موهاشو بلند بود ت همین افکار بودم ک ذیدم داره تکون میخوره فهمیدم بد خپابیده و بدن درد گرفته سعی کردم بلندشدکنم کولش کردمو بردمش ت اتاقش گذاشتم رو تشک و دیدم ک دستشو رو گردنم حلقه کرده و تکون نمیخوره برجستگی گلوش دیده میشد موهاش پشتش بودو ب راحتی گردنش دیده میشد گردنش خیلی سفید بودو صورت بیحالش ت هوا بود سرشو گذاشتم رو بالشت و دیدم افتاد روم و جامون برعکس شد محو زیبایی چهرش شدم خیلی جذابه واقعا نمیدونم مردم چطور بهش میگن ک زشته عجیب بود از وقتی اومده بودم خونه ی عطر خاصی تدخونه بودو باعث میشد پلکام سنگین بشه همینطور ک ب صورتش نگاه میکردم خوابم برد.
دستای کوک ول شدو لیزا روی جونگکوک افتاده بودو صورتش روی گردن کوک بود و صورت کوک روی پیشونی لیزا دوتایی خوابشون بردو......
۳.۷k
۱۶ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.