مجبور شدم پیش یونا بشینم

مجبور شدم پیش یونا بشینم‌
_میتونم هیونا رو بغل کنم؟
+ها بله بفرماید


ویو یونا

کوک مجبور شد کنارم بشینه بعد بهم گفت میتونه بغل کنه دلم واسه کوک سوخت چون نمیدونه بچه از اونه پس بهش دادم
بعد نمیدونم چیشد خوابم برد


ویو کوک

من به یونا گفتم هیونا رو بغلم‌ بده هیونا همه چیش شبیه من بود بعد احساس کردم چیزی رو شونه‌امه‌ دیدم یونا سرش روی‌ شونه‌ام هس‌ چقدر کیوت خوابیده بود

جین : کوک یونا رو ببین چقدر بامزه خوابیده
جیهوپ: آره خیلی مثل بچه ۵ ساله
جیمین: این از من موچی تره
نامجون: کوک از نظرم این بچه‌ از‌توعه چون کپی توعه‌ چشمش ، موهاش ، ابروهاش و حتی خنده‌هاش‌ خرگوشیه‌
یونگی : با نامجون موافقم
تهیونگ: من با نامجون هیونگ موافقم‌ ولی از نظرم یونا از هیونا کیوت تره‌😂🤌🏻

اعضا: خنده

پرش زمانی به رسیدن به هتل

تهیونگ: یونا تو مار و تعقیب میکنی؟
+چی نه بابا اومدم چند وقت تو این هتل باشم‌
تهیونگ: جدی میگی
+آره راستی مگه شما‌ها نباید خوابگاه باشین‌ چرا اومدین هتل؟
یونگی: یکی از ساسنگ‌فن‌ها آدرس خوابگاه و میدونه چند وقت اومدیم هتل
+آها

ویو یونا

ایششششش اصلا باورم نمیشه باید باهاشون‌ تو یه هتل بمونم امیدوارم اتاقامون‌ روبه‌روی‌ هم نباشه یا کنار‌ هم نباشه که همین اتفاق افتاد اتاقامون‌ روبه‌رو شد

نامجون: دوباره همسایه شدیم(خنده)
+اره(خنده)

ویو کوک

چقدر کیوت میخنده‌ دلم واسش تنگ شده یه دفعه دیدم از آسانسور جنی ، جیسو ، رزی ، لیسا اومدن بیرون (علامت هاشون لیسا = ل
جنی=ج جیسو = و رزی = ر)

راوی : دوستان یادم رفت بگم اعضای بلک‌پینک با یونا دوستایی صمیمی‌ هستن‌


+عه دختر اومدین!
ل: انتظار داشتی نیایم؟؟
ج: سلام و سلام به پسران ضد گلوله(خنده)
و: سلام به همه
ر: واییییییییییی یونا ، عشقم دلم واست تنگ شده بود یونا رو ببین کپی کوک شده انتظار داشتم شبیه تو باشه(بچه ها رزی نمیدونه که ریده و نمیدانه‌ که کوک نمیدونه)

+بیایین بریم تو اتاق
ل،و،ج،ر : اوکی

ویو کوک

وقتی رزی گفت بچه‌ شبیه کوکه‌ انتظار داشتم بچه شبیه تو بشه شکه شدم یعنی هیونا از من بود با اعضا وارد اتاق شدیم
یونگی: من میدونستم از اول بچه از‌ کوکه
اعضا: موافقم
_خو چیکار کنم برگرده پیشم دوباره؟
تهیونگ:..........

💝🍨💝🍨💝🍨💝🍨💝🍨💝🍨💝🍨💝
دیدگاه ها (۵)

پارت آخر🌚🖤

خودم 🤌🏻🖤🌚

کوک داشت یه دختر و می‌بوسید‌+کوککککک(داد)_یونا اون چیزی که ف...

چند پارتی از کوک🖤🍩

یونا :از حرف های کوک ترسیدم که یهو در ماشین باز کرد دستم گرف...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط