جزیره کشف نشده 🌴 پارت۲۱ 💚
کارن: بله بفرمایید؟
ــ سلام پادشاه کیم هستم.
کارن: سلام ببخشید نشناختمتون. مشکلی پیش اومده؟
ــ عه خوب میخواستم ازتون سوالی بپرسم.
کارن: بفرمایید درخدمتم.
ــ آیا لیندا بیماری خاصی داره؟
کارن: نه چطور؟ اتفاقی براش افتاده؟
ــ نه فقط میخواستم بدونم. پس مطمئنید که نداره؟
کارن: بله اگه اینطور بود ژنرالمون که یجور میشه پدرخوانده لیندا هیچوقت نمیزاشت به این ماموریت بیاد.
ــ اهان بله متوجه شدم. پس مزاحم سراحتتون نمیشم. فعلا.
کارن: مراحمید. خواهش میکنم.
تماسو قطع کردم. یه عادتی دارم که همیشه من اول تماسو قطع میکنم. پس هیچ مشکلی نداره. به جیهوپ زنگ زدم............
جیهوپ: چیشد؟
ــ گفت مشکلی نداره.
جیهوپ: پس چه اتفاقی براش افتاده؟
ــ بیمارستان چطوره؟
جیهوپ: آرومه.
ــ باشه دارم میام اونجا تا ببینیم چیکار کنیم..
جیهوپ: باشه ماسکتم بزن.
ــ اوکی. فعلا.
بازم قطع کردم. حتما داره فحش بارونم میکنه چون از این کارم متنفره. از جام بلند شدم. گردو خاکا رو تمیز کردم. سوار ماشینم شدمو به سمت بیمارستان حرکت کردم. رسیدم. ماسکو زدم. کلاهمم گذاشتم. رفتم داخل چه عجب آرومه همیشه خدا اینجا پر از دکتر و پرستاره بیشتر از مریض پرسنل بیمارستانه. یوری رو دیدم به سمتش رفتم...........
ــ کجاست؟
یوری: این اتاق.
وارد اتاق شدیم. هنوز بیهوش بود.............
ـ✾✾✾✾✾✾✾✾✾✾✾✾✾✾✾✾✾ـ
#جزیره_کشف_نشده #میراث_ابدی #میراث_ابدی۲ #آنتی_bts
ــ سلام پادشاه کیم هستم.
کارن: سلام ببخشید نشناختمتون. مشکلی پیش اومده؟
ــ عه خوب میخواستم ازتون سوالی بپرسم.
کارن: بفرمایید درخدمتم.
ــ آیا لیندا بیماری خاصی داره؟
کارن: نه چطور؟ اتفاقی براش افتاده؟
ــ نه فقط میخواستم بدونم. پس مطمئنید که نداره؟
کارن: بله اگه اینطور بود ژنرالمون که یجور میشه پدرخوانده لیندا هیچوقت نمیزاشت به این ماموریت بیاد.
ــ اهان بله متوجه شدم. پس مزاحم سراحتتون نمیشم. فعلا.
کارن: مراحمید. خواهش میکنم.
تماسو قطع کردم. یه عادتی دارم که همیشه من اول تماسو قطع میکنم. پس هیچ مشکلی نداره. به جیهوپ زنگ زدم............
جیهوپ: چیشد؟
ــ گفت مشکلی نداره.
جیهوپ: پس چه اتفاقی براش افتاده؟
ــ بیمارستان چطوره؟
جیهوپ: آرومه.
ــ باشه دارم میام اونجا تا ببینیم چیکار کنیم..
جیهوپ: باشه ماسکتم بزن.
ــ اوکی. فعلا.
بازم قطع کردم. حتما داره فحش بارونم میکنه چون از این کارم متنفره. از جام بلند شدم. گردو خاکا رو تمیز کردم. سوار ماشینم شدمو به سمت بیمارستان حرکت کردم. رسیدم. ماسکو زدم. کلاهمم گذاشتم. رفتم داخل چه عجب آرومه همیشه خدا اینجا پر از دکتر و پرستاره بیشتر از مریض پرسنل بیمارستانه. یوری رو دیدم به سمتش رفتم...........
ــ کجاست؟
یوری: این اتاق.
وارد اتاق شدیم. هنوز بیهوش بود.............
ـ✾✾✾✾✾✾✾✾✾✾✾✾✾✾✾✾✾ـ
#جزیره_کشف_نشده #میراث_ابدی #میراث_ابدی۲ #آنتی_bts
۱۳.۹k
۲۹ خرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.