پیش از آنکه به دنیا بیاییم

پیش از آن‌که به دنیا بیاییم
خیابان‌ها آسفالت شده بود
و صور فلکی، شکل بسته بود.
برگ‌ها
بر لبه‌ی پیاده‌رو می‌پوسیدند
نقره
بر پوست کارگر کدر می‌شد
و استخوان‌های کسی
به درازای خواب او قد می‌کشید

اروپا متحد می‌شد
پیش از آن‌که به دنیا بیاییم
و موی زنی پهن می‌شد آرام
بر سطح آب دریا.

نیکولا مادزیرُف
دیدگاه ها (۲)

من از بیگانگانهرگزننالمکه بامن هرچه کرد آن آشناکرد.این حاج آ...

این متن را از صفحه آقای پرویز پرستویی عیناً نقل می کنم چون م...

آرام باش عزیز منآرام باشحکایت دریاست زندگیگاهی درخشش آفتاب، ...

لذت تماشای دست جمعی تلویزیون، زمانی که هر خانه ای تلویزیون ن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط