🌷 من و ابراهیم با یک ماشین شخصی به سمت کرمانشاه در حرکت ب
🌷 من و ابراهیم با یک ماشین شخصی به سمت کرمانشاه در حرکت بودیم. در راه مدام از خواب می پرید و ساعتش را نگاه می کرد. با تعجب پرسیدم آقا ابرام چی شده؟
📢 جواب داد: کرمانشاه ساعت 4 صبح اذان میگه، می خوام نماز صبح ما اول وقت باشه. 🌸 💫 چند دقیقه بعد دوباره از خواب پرید. بیدار ماند و اشاره کرد تا جلوی یک قهوه خانه بایستیم. نماز جماعت صبح را اول وقت خواندیم و دوباره حرکت کردیم.
📢 جواب داد: کرمانشاه ساعت 4 صبح اذان میگه، می خوام نماز صبح ما اول وقت باشه. 🌸 💫 چند دقیقه بعد دوباره از خواب پرید. بیدار ماند و اشاره کرد تا جلوی یک قهوه خانه بایستیم. نماز جماعت صبح را اول وقت خواندیم و دوباره حرکت کردیم.
۸۶۳
۲۳ تیر ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.