مادربزرگم همیشه بهم میگفت هیچوقت جلوی قطره اشکی که وقت

مادربزرگم همیشه بهم می‌گفت، هیچوقت جلوی قطره اشکی که وقتِ دلتنگی از گوشه‌ی چشمت سرازیر می‌شه رو نگیر، با دستات پاکش‌ نکن؛
اون راهش رو بلده، می‌غلته رو گونه‌هات و میوفته رو زمین، می‌ره تو دل خاک. خدارو چه دیدی؟ شاید از همون یه قطره دلتنگیِ تو، گیاهی جوونه بزنه و رشد کنه و یه درخت تنومند بشه؛
که زیر سایه‌ش قد بکشی و بزرگ‌ شی، که بهش تکیه‌ کنی و یادت بره چیا بهت گذشته، که بدونی از همین اشک‌هاست که آدم قلبش قوی میشه و جلوی هر اتفاق تلخی وایمیسه؛ پس هیچوقت جلوش رو نگیر، اون راهش رو خوب بلده .🌱
دیدگاه ها (۰)

"قوی باش!!من به تو میگم که قوی باشی و می‌دونم که گاهی کلمات،...

همیشه تهِ دلِ هممون یه امیدی هست...حتی واهی...بنظرم اگه این ...

یکی از بهترین نعمت‌هایی که انسان میتونه بدست بیاره در مسیر د...

‏به این فکر می‌کردم که این بزرگ شدن نیست که باعثِ سخت تر شدن...

مادربزرگم همیشه بهم می‌گفت، هیچوقت جلوی قطره اشکی که وقتِ دل...

مجتبی پورفرخ یه جا نوشته بود :مادربزرگم همیشه بهم میگفت ، هی...

تکپارتی دوباره باهم بذر عشقمون رو میکاریم …ایرپادت رو داخل گ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط