یک عمر که در عشق تو جنگید دلم

‍ یک عمر که در عشق تو جنگید دلم
غمهای فراوان به جهان دید دلم
در کنج قفس ماندم و درمانده شدم
از غصه ی هجران تو پوسید دلم
من ماندم و دیوان پر از مرثیه ها
هر روز از این مرثیه پیچید دلم
وقتی که نبودی دل من شاد نبود
یک لحظه به دور از تو نخندید دلم
از عشق چه بسیار دلازرده شدم
معنای خوشی را که نفهمید دلم
ای کاش که بودی به کنارم گل من
تا بوسه ز لبهای تو میچید دلم

.
دیدگاه ها (۹)

دوستت دارم ولی هرگز نیا دنبال منحق من بودی چرا هرگز نبودی ما...

هرگز مرا به چاره‌ی دل دسترس نبودبیچاره‌تر ز من به جهان هیچکس...

باشد قبول گریه من بی صدا تر استهر کس سکوت کرده دلش مبتلا تر ...

بی‌وفایے پیش چشم این اهالے خوب نیستالتماست می‌ڪنم، این بی‌خی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط