*سه پارتی * وقتی بهش خیانت میکنی
*سه پارتی * وقتی بهش خیانت میکنی
#فلیکس
#یونگبوک
چهارشنبه بود چهارشنبه ها فلیکس خیلی دیر از سرکار برمیگشت حدود ساعتای ۵ صب بخاطر همین تو رفتی و آماده شدی که به بار بری یه لباس سفیدی پوشیده بودی که بدن رو یکمی نشون میداد و قسمت اهم 🍒رو بیشتر نشون میداد روی اون لباس هم یه کت نسبتا بلندی رو پوشیدی از خونه زدی بیرون و در رو قفل کردی رفتی به سمت ماشین و حرکت کردی به سمت بار بعد طی کردنی مسیری و ساعتی به بار رسیدی بار پر دختر و پسر بود آهنگ های مختلفی پخش میشد دوست نداشتی پسری بیاد کنارت بخاطر همین رفتی به مکانی که خلوت تر باشه رفتی و یه گوشه نشستی و به رقص مردم نگاه میکردی گارسون اومد پیشت و گفت :
گ/سون: چیزی میل دارید ؟
از اونجایی که فلیکس بهت میگفت الکل و اینا نخور بخاطر همین جواب رد دادی گارسون رفت چند دیقه بعد رفتن گارسون یه پسر خوشتیپ و قد بلندی اومد کنارت نشست و گفت :
پسر: نمی خوای بریم خوش گذرونی کنیم ؟
ا/ت : ببخشیدا من شوهر دارم برو پی کارت
پسر : عه جدی اگه ببوسمت چی میشه مثلا
ا/ت : ببین از این گوه خور
تا می خواستی کلمه ی _ی_ رو بگی لبش رو رو لبت گذاشت سریع حولش دادی و خودت رفتی به سمت عقب بازم اومد سمتت و رفت به سمت دکمه های کتت گفت :
پسر خراب: اونجا چی قایم کردی ؟
پسر خراب : ؟؟
دستاتو گرفته بود و روی جفت زانوهات نشسته بود و داشت با اون یکی دستش دکمه های کتت رو باز میکرد رسید به دکمه ی آخری دکمه ی آخری رو باز کرد و کت رو کنار زد دید که همچین لباسی رو پوشیدی دور دهنشو لیسی زد و گفت :
پسر خراب : جون چه لباس قشنگی
دیگه تحمل پسرهرو نداشتی بخاطر همین به یه زور دستت رو از دستش جدا کردی و حولش دادی کتت رو برداشتی و پوشیدیش و رفتی به سمت در خروجی تا از پسره دور شی اما اون پسره دنبالت اومد و وقتی از بار خارج شدی رفتی به سمت ماشین تا می خواستی در ماشینو باز کنی پسره با دستش جلوی دهنتو گرفت و دستش رو دورت حلقه کرد و بلندت کرد و تو ماشین خودش بردتت تورو داخل ماشینش گذاشت و اومد کنارت نشست در
شرایط برای پارت ۲
لایک : ۱۵
کامنت : ۱۰
#فلیکس
#یونگبوک
چهارشنبه بود چهارشنبه ها فلیکس خیلی دیر از سرکار برمیگشت حدود ساعتای ۵ صب بخاطر همین تو رفتی و آماده شدی که به بار بری یه لباس سفیدی پوشیده بودی که بدن رو یکمی نشون میداد و قسمت اهم 🍒رو بیشتر نشون میداد روی اون لباس هم یه کت نسبتا بلندی رو پوشیدی از خونه زدی بیرون و در رو قفل کردی رفتی به سمت ماشین و حرکت کردی به سمت بار بعد طی کردنی مسیری و ساعتی به بار رسیدی بار پر دختر و پسر بود آهنگ های مختلفی پخش میشد دوست نداشتی پسری بیاد کنارت بخاطر همین رفتی به مکانی که خلوت تر باشه رفتی و یه گوشه نشستی و به رقص مردم نگاه میکردی گارسون اومد پیشت و گفت :
گ/سون: چیزی میل دارید ؟
از اونجایی که فلیکس بهت میگفت الکل و اینا نخور بخاطر همین جواب رد دادی گارسون رفت چند دیقه بعد رفتن گارسون یه پسر خوشتیپ و قد بلندی اومد کنارت نشست و گفت :
پسر: نمی خوای بریم خوش گذرونی کنیم ؟
ا/ت : ببخشیدا من شوهر دارم برو پی کارت
پسر : عه جدی اگه ببوسمت چی میشه مثلا
ا/ت : ببین از این گوه خور
تا می خواستی کلمه ی _ی_ رو بگی لبش رو رو لبت گذاشت سریع حولش دادی و خودت رفتی به سمت عقب بازم اومد سمتت و رفت به سمت دکمه های کتت گفت :
پسر خراب: اونجا چی قایم کردی ؟
پسر خراب : ؟؟
دستاتو گرفته بود و روی جفت زانوهات نشسته بود و داشت با اون یکی دستش دکمه های کتت رو باز میکرد رسید به دکمه ی آخری دکمه ی آخری رو باز کرد و کت رو کنار زد دید که همچین لباسی رو پوشیدی دور دهنشو لیسی زد و گفت :
پسر خراب : جون چه لباس قشنگی
دیگه تحمل پسرهرو نداشتی بخاطر همین به یه زور دستت رو از دستش جدا کردی و حولش دادی کتت رو برداشتی و پوشیدیش و رفتی به سمت در خروجی تا از پسره دور شی اما اون پسره دنبالت اومد و وقتی از بار خارج شدی رفتی به سمت ماشین تا می خواستی در ماشینو باز کنی پسره با دستش جلوی دهنتو گرفت و دستش رو دورت حلقه کرد و بلندت کرد و تو ماشین خودش بردتت تورو داخل ماشینش گذاشت و اومد کنارت نشست در
شرایط برای پارت ۲
لایک : ۱۵
کامنت : ۱۰
۱۱.۵k
۰۶ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.