قسمت 1
قسمت 1
من همانم که تو از آن بیزاری
من کسی ام که تو از آن متنفری
من همان دختری هستم که
بیزار از جنگ و خون ریزیست
خواهان عدالت و دوستیست
مست سنتور و صدای موسیقیست
و عاشق شیطنت های کودکیست
من همینم تغییر نخواهم کرد
پس تلاش نکن که تغییرم دهی
من دختر عدالت هستم
و آمده ام تغییر دهم سرنوشت را
_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-
_مامان خانم من نمیخواممم بیا
+چرا اون وقت !!!
_ واسه این که من تمیزم،پیش همه عزیز،اما اون چی!!!
+بی ادب خوبه عمه ته
_خو چیه دوسش ندارم فرق میزاره بینمون
+به هر حال عمته و احترامش واجب
_مامان!!!
+میگم برو آماده شو!!! خواهرت رو ببین بدون این که جر بحث و دعوا راه بندازیم رفته آماده شده
_اون نمیفهمه که کجا داره میره....ولی خوب چون من دختر حرف گوش کن و ته تغاری و مهربونی هستم میرم آماده میشم
سرم رو بردم جلو و گونش رو بوسیدم +قربون دختر خشگلم بشم آفرین که منو زیاد حرص نمیدی
_خواهش میکنم خواهش میکنم وظیفست
+پرو هم که تشریف داره
_بله بله به عممم رفتم
دلارام:اهه برو آماده شو دیگه
نگاهی بهش کردم و گفتم _حالا نمیخواد تو نخود بشی خودم داشتم میرفتم
بدو بدو رفتم تو اتاقم و در و محکم بستم
دلارام:خیلی خری دلارا
بلند گفتم:به تو رفتم
خودمو رو تخت انداختم و گوشیم رو برداشتم و رفتم تو انستا و فضولی کردن تو کار این و اون بعد از یه ربعی گشتن خسته شدم و از تخت پریدم پایین
.
من همانم که تو از آن بیزاری
من کسی ام که تو از آن متنفری
من همان دختری هستم که
بیزار از جنگ و خون ریزیست
خواهان عدالت و دوستیست
مست سنتور و صدای موسیقیست
و عاشق شیطنت های کودکیست
من همینم تغییر نخواهم کرد
پس تلاش نکن که تغییرم دهی
من دختر عدالت هستم
و آمده ام تغییر دهم سرنوشت را
_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-
_مامان خانم من نمیخواممم بیا
+چرا اون وقت !!!
_ واسه این که من تمیزم،پیش همه عزیز،اما اون چی!!!
+بی ادب خوبه عمه ته
_خو چیه دوسش ندارم فرق میزاره بینمون
+به هر حال عمته و احترامش واجب
_مامان!!!
+میگم برو آماده شو!!! خواهرت رو ببین بدون این که جر بحث و دعوا راه بندازیم رفته آماده شده
_اون نمیفهمه که کجا داره میره....ولی خوب چون من دختر حرف گوش کن و ته تغاری و مهربونی هستم میرم آماده میشم
سرم رو بردم جلو و گونش رو بوسیدم +قربون دختر خشگلم بشم آفرین که منو زیاد حرص نمیدی
_خواهش میکنم خواهش میکنم وظیفست
+پرو هم که تشریف داره
_بله بله به عممم رفتم
دلارام:اهه برو آماده شو دیگه
نگاهی بهش کردم و گفتم _حالا نمیخواد تو نخود بشی خودم داشتم میرفتم
بدو بدو رفتم تو اتاقم و در و محکم بستم
دلارام:خیلی خری دلارا
بلند گفتم:به تو رفتم
خودمو رو تخت انداختم و گوشیم رو برداشتم و رفتم تو انستا و فضولی کردن تو کار این و اون بعد از یه ربعی گشتن خسته شدم و از تخت پریدم پایین
.
۱۳.۸k
۰۲ آذر ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.