بـی اسـاس ( غـزل )

بشکست‌ سر و از بینی ، خون‌ روی لباس‌ افتاد
"مهسا" تو "ندا" دادی "سلطان" به‌ هراس‌ افتاد

بـر دفتـر رویـدادت ، تـاریخ بنـویـس شـرحی :
قـربانـی شـده " نیـکا " گـفـتنـد ز تـراس افـتاد

آن لحظـه که پویـایی ، بخت یـار و سـرافرازی
چون برگ‌ درخت هردو از هوش‌وحواس افتاد

دنـبـال کـنـیـم یـکـسـر .. اخـبـار و وقـایــع را !
مـعیـار‌ رکـود گشت و قـانـون ز اسـاس افـتـاد

عــرضِ عـوضـی ، ارزش بـا اَرز عـوض گـردیـد
بـی‌ریشـهٔ ریـشـدار هم از صُـنـع جـناس افـتاد

داشـت قـالـب زیـبـایـی چـهـار ضلـع اهـورایـی
بر دست قـناس افتاد ؛ اضـلاع به قـناس افتاد

حکم تَبَـرست بیـداد ، بر ساقـه بکوفـت آنـقْـدر
دسته بشکست ، تیغه کُند گشت و پلاس افتاد

انـدرز نـگـرفـت جــبـار ؛؛ از جـنـسـیـت زالــو ..
بس‌خون‌ بچشید آخر پس‌خورد و مماس‌‌ افتاد

#بی‌اساس
#یزدان_ماماهانی
#سـرایـش۲۵_۷_۱۴۰۱
_🎼🎸گیـــتار بـی‌تــــار🎸🎼_
دیدگاه ها (۰)

مـسـمـوم ( ربـاعـی )

بـازتـاب ( دلـربـاعـی )

جـورسـتان ( غـزل )

غمـبار ( غـزل )

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط