غمـبار ( غـزل )

غــم روزهــای نـداشـتـه را مـیـخـورم
همـه وقـت بـاب هـمینـم جـا میخورم

امیـد دیـگـر تـه کـشیـده از سفـره‌ام !
کنـون روزانـه سـه وعـده وا میـخورم

بسی حیـران و چنان ز خود بیخودم :
چَـکِ نـاچـاری از چــاره‌‌هـا مـیـخـورم

منـم تمـثیـل همـان شلیک مستقـیم ..
چو تـوپی دائـم لـگـد از پـا میـخـورم

لُـپَـم بـاد کـرد و ورم از غـصّـه خـوری
همه پنـداشتنـد که مـن غـذا میخورم

فلک دستـگاهـت سـراسـری بـشکنـد !
چنان بر دوشـم سـواری ؛ تا میـخورم

رسان بر گـوش مخـاطبـم قـاصـدک :
بگـو : عمـریست زخم تو را میـخورم

#غمـبار
#یزدان_ماماهانی
#سـرایـش۲_۶_۱۴۰۰
_🎼🎸گیـــتار بـی‌تــــار🎸🎼_
دیدگاه ها (۰)

جـورسـتان ( غـزل )

بـی اسـاس ( غـزل )

تـظاهـر ( غـزل )

دیــدار ( غــزل )

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط