برای تو می نویسم
برای تو می نویسم
هرکه هستی
عزیزت می دارم و
این چند خط تقدیم تو باد
به خودت سخت نگیر
غمگین مشو
دست پدر
پای مادرت را بسیار ببوس
غرور برادر
احساس خواهرت را
بسیار درک کن
چه بسیار چیزهایی که
دست نیافتنی هستند
چه بسیار انسان هایی که
رفتنی و نماندنی هستند
تو حسرت این ها را
برخودت قدغن کن
برای هیچ تلاش نکن
کسی از کاج هایِ سربلند
توقع گیلاس دادن ندارد
این دنیا پرتویی نور است
و چندتایی موج
و نوایی زیبا
برخواسته از سازی ساده
به زیر این نور
به روی این موج
با این نوایِ زیبا
به رقص آ
و لذت ها ببر
شب و روزت بی غم باشد رفیق
وسعتِ دلت بزرگ
سقفِ احساست بلند
رنگِ رخسارت شادمان
پر و بالت گشوده
غروبِ غمت نزدیک
خنده هایت رویایی
تو فقط شاد باش در این
دنیایِ چند روزه
که این گنبدِ دوّار
چو انگشتری باشد
تو باش بر آن چو نگین
در آخر پیامی
از بزرگی بس عزیز
که گفت
تنور دلت گرم.
هرکه هستی
عزیزت می دارم و
این چند خط تقدیم تو باد
به خودت سخت نگیر
غمگین مشو
دست پدر
پای مادرت را بسیار ببوس
غرور برادر
احساس خواهرت را
بسیار درک کن
چه بسیار چیزهایی که
دست نیافتنی هستند
چه بسیار انسان هایی که
رفتنی و نماندنی هستند
تو حسرت این ها را
برخودت قدغن کن
برای هیچ تلاش نکن
کسی از کاج هایِ سربلند
توقع گیلاس دادن ندارد
این دنیا پرتویی نور است
و چندتایی موج
و نوایی زیبا
برخواسته از سازی ساده
به زیر این نور
به روی این موج
با این نوایِ زیبا
به رقص آ
و لذت ها ببر
شب و روزت بی غم باشد رفیق
وسعتِ دلت بزرگ
سقفِ احساست بلند
رنگِ رخسارت شادمان
پر و بالت گشوده
غروبِ غمت نزدیک
خنده هایت رویایی
تو فقط شاد باش در این
دنیایِ چند روزه
که این گنبدِ دوّار
چو انگشتری باشد
تو باش بر آن چو نگین
در آخر پیامی
از بزرگی بس عزیز
که گفت
تنور دلت گرم.
۱.۳k
۱۵ تیر ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.