فقط باران میتواند از عشق حرف بزند و دروغ نگوید فرقی نمی
فقط باران میتواند از عشق حرف بزند و دروغ نگوید، فرقی نمیکند باران کجا. ولی خاک بارانخوردهی فرنگ با خاک باران خورده وطن فرق میکند. برای همین میگویم عشق باید وطنی باشد.
چون نمیدانم پیراهنهای مردانهی آنجا چگونه خیس میشوند یا جیبشان کدام سمت است. مادران آنجا وقتی چیزی را گم میکنند جای گوشهی روسری چه چیزی را گره میزنند؟ اگر آن گمشده عشق باشد، چه؟... .
.
من ماههای میلادی را یاد ندارم. چون ماههای میلادی اسم دوستانم نیست. ولی اینجا آقای اردیبهشت و خانم بهمن داریم. اینجا کافهی آبان و کوچهی شهریور داریم. اینجا عشق فقط یک روز نیست و یا در یک خرس قرمز یا پاندای سیاهو سفید خلاصه نمیشود.
عشق وطنی یک عمر زمان میبرد تا به وصال نرسد. یک رفیق اسفندی میگفت: دست عشق را نمیتوان گرفت، مگر آنکه از دست برود...
چون نمیدانم پیراهنهای مردانهی آنجا چگونه خیس میشوند یا جیبشان کدام سمت است. مادران آنجا وقتی چیزی را گم میکنند جای گوشهی روسری چه چیزی را گره میزنند؟ اگر آن گمشده عشق باشد، چه؟... .
.
من ماههای میلادی را یاد ندارم. چون ماههای میلادی اسم دوستانم نیست. ولی اینجا آقای اردیبهشت و خانم بهمن داریم. اینجا کافهی آبان و کوچهی شهریور داریم. اینجا عشق فقط یک روز نیست و یا در یک خرس قرمز یا پاندای سیاهو سفید خلاصه نمیشود.
عشق وطنی یک عمر زمان میبرد تا به وصال نرسد. یک رفیق اسفندی میگفت: دست عشق را نمیتوان گرفت، مگر آنکه از دست برود...
- ۲۴.۲k
- ۰۹ دی ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۹)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط