𝔨𝔞𝔰𝔢𝔥𝔢 𝔨𝔥𝔬𝔬𝔫 𝔭𝔞𝔯𝔱 ¹⁰
( ا/ت )
( بعد از کلاس )
کوک اومد سراغم . رزا هم عین دوماد ندیده ها با ذوق بازومو گرفته بود تا بریم پیشش .
ا/ت : ( زیر لب ) رزا آبرومونو بردی بی حیثیت شدیم .. اینطوری زل نزن به شوهرم دختره ی هیز .
رزا : باشه بابا .
رفتم پیش کوک یهویی بغلم کرد . داشتم خفه میشدم بین اون همه عضله .
ا/ت : کوک ... مردم ... ولم کن ... خفه شدم ... اکسیژن بم نمیرسه .
کوک : ای وای خاک تو سرم ... خوبی ؟
رزا : زن و شوهر خوب به هم دل و قلوه میدن هااا .
اینو که گفت لپای کوک گل انداختن . خندهی کیوتی کردم و گفتم : الان خجالت کشیدی ؟؟ واووو نمیدونستم مستر جئون هم خجالت میکشن .
قیافه ی جدی ای به خودش گرفت و گفت : ( دم گوشم ) رفتیم خونه حالیت میکنم کی خجالتیه .
زدم به بازوش .
ا/ت : خیلی بدجنسی .
تک خنده ای زد و گفت : خب ... نمیخوای معرفی کنی ؟؟
ا/ت : مین رزا هست دوست صمیمی من ... حکم خواهرو داره برام . البته دختر عمومه .
رزا : صحیح .
کوک : هیی ... تو اسمت خیلی آشناس .. اممم .... آها یادم اومد ... تو خواهر یونگی نیستی ؟؟
رزا : شما از کجا میدونی ؟؟
کوک : پس بگو ... تهیونگ هعی میگفت رزا رزا ... رزا تویی .. همممم ... به هم میاین .
رزا : ( با صدای خرکی و بلند ) هااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا ؟؟
کوک ، ا/ت : آیییییییی گوشمممم پاره شددد .
کوک انگار تازه فهمیده به چه دسته گلی به آب داده . یکی زد توی سر خودش و گفت : خاک تو سرم ... مثلا راز بود ارواح عمم .
رزا : میخوام این پسره تهیونگ که میگی رو ببینم .
کوک : چیزه .... اممم ...
رزا : بهونه نیار ... ا/ت نه تو نه شوهرت نه نمیارین ... ببرینم میخوام ببینمش ..
ا/ت : باشه ... کوک این ول کن نیست بیا ببرنیش پیش تهیونگ .
کوک : باشه .
هاییی لیزردیز 🖐🏻🥺🍓❤️ چطورین 🌚🍓 شرطا کامل بشن پارت بعدو میذارم ❤️🍓 بابای ✨🪐
( بعد از کلاس )
کوک اومد سراغم . رزا هم عین دوماد ندیده ها با ذوق بازومو گرفته بود تا بریم پیشش .
ا/ت : ( زیر لب ) رزا آبرومونو بردی بی حیثیت شدیم .. اینطوری زل نزن به شوهرم دختره ی هیز .
رزا : باشه بابا .
رفتم پیش کوک یهویی بغلم کرد . داشتم خفه میشدم بین اون همه عضله .
ا/ت : کوک ... مردم ... ولم کن ... خفه شدم ... اکسیژن بم نمیرسه .
کوک : ای وای خاک تو سرم ... خوبی ؟
رزا : زن و شوهر خوب به هم دل و قلوه میدن هااا .
اینو که گفت لپای کوک گل انداختن . خندهی کیوتی کردم و گفتم : الان خجالت کشیدی ؟؟ واووو نمیدونستم مستر جئون هم خجالت میکشن .
قیافه ی جدی ای به خودش گرفت و گفت : ( دم گوشم ) رفتیم خونه حالیت میکنم کی خجالتیه .
زدم به بازوش .
ا/ت : خیلی بدجنسی .
تک خنده ای زد و گفت : خب ... نمیخوای معرفی کنی ؟؟
ا/ت : مین رزا هست دوست صمیمی من ... حکم خواهرو داره برام . البته دختر عمومه .
رزا : صحیح .
کوک : هیی ... تو اسمت خیلی آشناس .. اممم .... آها یادم اومد ... تو خواهر یونگی نیستی ؟؟
رزا : شما از کجا میدونی ؟؟
کوک : پس بگو ... تهیونگ هعی میگفت رزا رزا ... رزا تویی .. همممم ... به هم میاین .
رزا : ( با صدای خرکی و بلند ) هااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا ؟؟
کوک ، ا/ت : آیییییییی گوشمممم پاره شددد .
کوک انگار تازه فهمیده به چه دسته گلی به آب داده . یکی زد توی سر خودش و گفت : خاک تو سرم ... مثلا راز بود ارواح عمم .
رزا : میخوام این پسره تهیونگ که میگی رو ببینم .
کوک : چیزه .... اممم ...
رزا : بهونه نیار ... ا/ت نه تو نه شوهرت نه نمیارین ... ببرینم میخوام ببینمش ..
ا/ت : باشه ... کوک این ول کن نیست بیا ببرنیش پیش تهیونگ .
کوک : باشه .
هاییی لیزردیز 🖐🏻🥺🍓❤️ چطورین 🌚🍓 شرطا کامل بشن پارت بعدو میذارم ❤️🍓 بابای ✨🪐
۲۹.۲k
۱۶ بهمن ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.