عاشق یه مافیا شدم(part8)
عاشق یه مافیا شدم(part8)
ا/ت ویو
خدمتکاراهم یه چیزیشون میشه ها هوففف ولش کن
روی مبل منتظر جونگکوک بودم تا بیاد صبحانه بخوریم
اومد پایین و گفت
+بیا بریم سر میز
_باشه
نشستیم سر میز ولی قاشق دوتا کم بود
+دوتا قاشق بیارید(به خدمتکارا میگه)
=چشم
اون خدمتکاره به بهم چشم غره رفت اورد یه ذره زیادی لباسش باز بود طوری که خطر سینش معلوم شده بود
=بفرمایید ارباب
که یهو خدمتکاره یه قاشق از دستش افتاد
=ببخشید ارباب الان یه دونه دیگه میارم
خم شد تا قاشقو برداره بدون اینکه جلوی سینشو بپوشونه واتتت
+ایندفعه رو کاریت ندارم دفعه ی دیگه جلوی من عشوه بیای میدم بادیگاردام به فا.کت بدن
+الانم از جلوی چشمام گمشو
خدمتکاره تعظیم کرد و رفت هوفف
+بابات رفتارش معذرت میخوام
_چیی الان ازم عذر خواهی کردی
+از طرف اون
_به هر حال تو گفتی معذرت میخوام
+دیگه یه چیز میگم جنبه داشته باش
_پوزش
+پذیرفتم
_پرو
+چیزی گفتی
_ها نه
+خوبه
_راستی
+اگه گذاشتی صبحانمو کوفت کنم، بگو
_کار با تفنگو بهم یاد میدی؟
+نه
_چرااا
+چون چ چسبیده به را
_بامزه خندیدم ها ها ها(اعدای خنده درمیاره)
+بخور
_ولی نمیشه یاد بدی
+بهش فکر میکنم ولی به این زودیا نه
_میترسی بکشمت
+نه کی گفته تو جرعت نداری منو بکشی
_کی گفته
+من گفتم
_تو اشتباه..
+واییییی بخور دیگه انقدر حرف نزن دیرم میشه باید برم جایی
_کجا
+باید بهت بگم؟
_نه خب به من چه اصن
+میرم بعضیارو بکشم
_چییی
+(خنده)
_به چی میخندی
+به قیافه تو
+دختر من که از اول گفتم ادم نمیکشم
_هوم
*شب
شب شده بود و من حوصلم سر رفته بود جونگکوکم داشت با گوشیش ور میرفت
_جونگکوک
+هوم
_حوصلم سر رفته
+منم
_بیا فیلم ببینیم
+برو بذار، نری فیلم رمانتیک بذاری باز
_نه، ترسناک خوبه؟
+باشه
رفتم فیلمو گذاشتمو داشتم میدیدیم که یهو جاهای ترسناکش شروع شد
_(جیغ)
+اییی گوشم کر شد
چسبیده بودم به کوک
*جونگکوک ویو
چسبیده بود بهم اخیی کیوت خیلی دوست داشتم اینطوری بغلم کرده بود من نمیترسیدم داشتم از بغل ا/ت لذت میبردم
_جونگکوک چرا واکنشی نشون نمیدی
+چون اینجور چیزا برای من مسخرس
_یااا ترسناکه
+برای تو کوچولو ترسناکه
_ولی حداقل یه ذره واکنش نشون بده
+واکنش میخوای بیا نشونت میدم
خم شدم رو صورتش و لببامو کوبوندم رو لباش همینجور میخوردم چه لذتی داشت طعم لبش یه طعم خیلی خاص بود
*ا/ت ویو
تعجب کرده بودم نه همکاری میکردم نه تقلا اونم همینطور میخورد راستش منم داشتم لذت میبردم...
ادامه دارد...
شرطا:
۲۳ لایک
۸۹ کامنت✨
ا/ت ویو
خدمتکاراهم یه چیزیشون میشه ها هوففف ولش کن
روی مبل منتظر جونگکوک بودم تا بیاد صبحانه بخوریم
اومد پایین و گفت
+بیا بریم سر میز
_باشه
نشستیم سر میز ولی قاشق دوتا کم بود
+دوتا قاشق بیارید(به خدمتکارا میگه)
=چشم
اون خدمتکاره به بهم چشم غره رفت اورد یه ذره زیادی لباسش باز بود طوری که خطر سینش معلوم شده بود
=بفرمایید ارباب
که یهو خدمتکاره یه قاشق از دستش افتاد
=ببخشید ارباب الان یه دونه دیگه میارم
خم شد تا قاشقو برداره بدون اینکه جلوی سینشو بپوشونه واتتت
+ایندفعه رو کاریت ندارم دفعه ی دیگه جلوی من عشوه بیای میدم بادیگاردام به فا.کت بدن
+الانم از جلوی چشمام گمشو
خدمتکاره تعظیم کرد و رفت هوفف
+بابات رفتارش معذرت میخوام
_چیی الان ازم عذر خواهی کردی
+از طرف اون
_به هر حال تو گفتی معذرت میخوام
+دیگه یه چیز میگم جنبه داشته باش
_پوزش
+پذیرفتم
_پرو
+چیزی گفتی
_ها نه
+خوبه
_راستی
+اگه گذاشتی صبحانمو کوفت کنم، بگو
_کار با تفنگو بهم یاد میدی؟
+نه
_چرااا
+چون چ چسبیده به را
_بامزه خندیدم ها ها ها(اعدای خنده درمیاره)
+بخور
_ولی نمیشه یاد بدی
+بهش فکر میکنم ولی به این زودیا نه
_میترسی بکشمت
+نه کی گفته تو جرعت نداری منو بکشی
_کی گفته
+من گفتم
_تو اشتباه..
+واییییی بخور دیگه انقدر حرف نزن دیرم میشه باید برم جایی
_کجا
+باید بهت بگم؟
_نه خب به من چه اصن
+میرم بعضیارو بکشم
_چییی
+(خنده)
_به چی میخندی
+به قیافه تو
+دختر من که از اول گفتم ادم نمیکشم
_هوم
*شب
شب شده بود و من حوصلم سر رفته بود جونگکوکم داشت با گوشیش ور میرفت
_جونگکوک
+هوم
_حوصلم سر رفته
+منم
_بیا فیلم ببینیم
+برو بذار، نری فیلم رمانتیک بذاری باز
_نه، ترسناک خوبه؟
+باشه
رفتم فیلمو گذاشتمو داشتم میدیدیم که یهو جاهای ترسناکش شروع شد
_(جیغ)
+اییی گوشم کر شد
چسبیده بودم به کوک
*جونگکوک ویو
چسبیده بود بهم اخیی کیوت خیلی دوست داشتم اینطوری بغلم کرده بود من نمیترسیدم داشتم از بغل ا/ت لذت میبردم
_جونگکوک چرا واکنشی نشون نمیدی
+چون اینجور چیزا برای من مسخرس
_یااا ترسناکه
+برای تو کوچولو ترسناکه
_ولی حداقل یه ذره واکنش نشون بده
+واکنش میخوای بیا نشونت میدم
خم شدم رو صورتش و لببامو کوبوندم رو لباش همینجور میخوردم چه لذتی داشت طعم لبش یه طعم خیلی خاص بود
*ا/ت ویو
تعجب کرده بودم نه همکاری میکردم نه تقلا اونم همینطور میخورد راستش منم داشتم لذت میبردم...
ادامه دارد...
شرطا:
۲۳ لایک
۸۹ کامنت✨
۹۳.۴k
۰۴ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۳۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.