پارت ششم عشق زوری :
پارت ششم عشق زوری :
- ات واقعا نمیدونم چی بگم ، ولی حق داری
من میدونم بابت فقط خواست یه شوخی بکنه و بعد از اینکه بفهمه چی گفته خیلی ناراحت میشه و پیشمون
+ من میخوام برم خونه ، نیاز به دلداری ندارم
- ولی توی خونه شام نداریم ، پس باید بریم رستوران
هر رستورانی که تو دوست داری
+ میگم میخوام برم خونه، شب گشنه میخوابم
تو برو رستوران
- من بدون تو چجوری غذا بخورم ؟ اونم وقتی که میدونم تو حالت خوب نیست
+ ..........
- پس میریم رستوران مورد علاقه من
اینکه میخواست آرومم کنه کاملا مشخص بود
اون همیشه آروم بود و همیشه ریلکس ولی یه آرامشی داشت
من از آدم های اینجوری متنفر بودم ولی این یکی به دلم نشسته بود
+ میتونم یه سوال بپرسم ؟
- بله
+ در واقع دو تا سوال
اسمتون چیه؟
و اینکه آیا ما قراره ازدواج کنیم
- من باورم نمیشه بهت نگفتم ولی من جین هستم کیم سوکجین
و ازدواجمون قطعی نیست ، تو باید راضی باشی
+ باورم نمیشه آدم به این با شخصیتی از همچین روشی برای بدست آوردن دل یه آدم استفاده کنه
- حالا نوبت منه سوال بپرسم
اون پسری که اوردیش خونه ، واقعا عاشقشی؟
و اینکه چرا خودکشی میخواستی بکنی ؟
جواب نمیخواستم بدم ولی مجبور بودم
+ نه عاشقش نبودم، چون من نمیتونم زور رو تحمل کنم
و از اینکه الان زندم خیلی ناراحتم
- خوشحالم که زنده ای
و بعد از این حرفش یه لبخند زد که تا حالا هیچ وقت ندیده بودم اینجوری به کسی لبخند بزنه
و در رو برام باز کرد
من دست و پا چلفتی داشتم از ماشین پیاده میشدم که افتادم و جین منو گرفت و نزاشت
- حواست کجاست دختر؟
+ ببخشید، مرسی
نمیدونم چی بود ولی بعد از اون ماجرا تا وقتی نشستم روی صندلی رستوران مواظبم بود نیفتم
غذا سفارس دادیم و خوردیم و نشستیم توی ماشین که بریم
+ آهنگ داری توی ماشینت؟
- آره دارم ، چی دوست داری؟
+ فرقی نمیکنه ، شاد باشه
- اوکی
داشتیم میخوندیم و میرقصیدیم که یه ماشین با سرعت خیلی زیاد دیدم که داره میاد سمتمون
+ مواظب باش
و سیاهی
ویو نویسنده:
مجری : تصادف وحشتناکی که در خیابان میمون سیاه (😂) اتفاق افتاد و هر دو سرنشین اون اسیب جدی دیدن
و اینکه اگر زنده بیرون بیان واقعا شانی آوردن ادامه خبر با همکار عزیزم..........
م.ا: این ماشین جین نیست ؟
پ.ا: ماشین کی ؟
دوست پسر ات ؟
چرا خودشه
وای نه
- ات واقعا نمیدونم چی بگم ، ولی حق داری
من میدونم بابت فقط خواست یه شوخی بکنه و بعد از اینکه بفهمه چی گفته خیلی ناراحت میشه و پیشمون
+ من میخوام برم خونه ، نیاز به دلداری ندارم
- ولی توی خونه شام نداریم ، پس باید بریم رستوران
هر رستورانی که تو دوست داری
+ میگم میخوام برم خونه، شب گشنه میخوابم
تو برو رستوران
- من بدون تو چجوری غذا بخورم ؟ اونم وقتی که میدونم تو حالت خوب نیست
+ ..........
- پس میریم رستوران مورد علاقه من
اینکه میخواست آرومم کنه کاملا مشخص بود
اون همیشه آروم بود و همیشه ریلکس ولی یه آرامشی داشت
من از آدم های اینجوری متنفر بودم ولی این یکی به دلم نشسته بود
+ میتونم یه سوال بپرسم ؟
- بله
+ در واقع دو تا سوال
اسمتون چیه؟
و اینکه آیا ما قراره ازدواج کنیم
- من باورم نمیشه بهت نگفتم ولی من جین هستم کیم سوکجین
و ازدواجمون قطعی نیست ، تو باید راضی باشی
+ باورم نمیشه آدم به این با شخصیتی از همچین روشی برای بدست آوردن دل یه آدم استفاده کنه
- حالا نوبت منه سوال بپرسم
اون پسری که اوردیش خونه ، واقعا عاشقشی؟
و اینکه چرا خودکشی میخواستی بکنی ؟
جواب نمیخواستم بدم ولی مجبور بودم
+ نه عاشقش نبودم، چون من نمیتونم زور رو تحمل کنم
و از اینکه الان زندم خیلی ناراحتم
- خوشحالم که زنده ای
و بعد از این حرفش یه لبخند زد که تا حالا هیچ وقت ندیده بودم اینجوری به کسی لبخند بزنه
و در رو برام باز کرد
من دست و پا چلفتی داشتم از ماشین پیاده میشدم که افتادم و جین منو گرفت و نزاشت
- حواست کجاست دختر؟
+ ببخشید، مرسی
نمیدونم چی بود ولی بعد از اون ماجرا تا وقتی نشستم روی صندلی رستوران مواظبم بود نیفتم
غذا سفارس دادیم و خوردیم و نشستیم توی ماشین که بریم
+ آهنگ داری توی ماشینت؟
- آره دارم ، چی دوست داری؟
+ فرقی نمیکنه ، شاد باشه
- اوکی
داشتیم میخوندیم و میرقصیدیم که یه ماشین با سرعت خیلی زیاد دیدم که داره میاد سمتمون
+ مواظب باش
و سیاهی
ویو نویسنده:
مجری : تصادف وحشتناکی که در خیابان میمون سیاه (😂) اتفاق افتاد و هر دو سرنشین اون اسیب جدی دیدن
و اینکه اگر زنده بیرون بیان واقعا شانی آوردن ادامه خبر با همکار عزیزم..........
م.ا: این ماشین جین نیست ؟
پ.ا: ماشین کی ؟
دوست پسر ات ؟
چرا خودشه
وای نه
۵.۲k
۱۶ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.