پیرزن ازصدای خروپف هر شب پیرمرد شکایت داشت
پیرزن ازصدای خروپف هر شب پیرمرد شکایت داشت،
پیرمرد هرگزنمی پذیرفت.
شبی پیرزن آن صدا را ضبط کرد که صبح حرفش را ثابت کند . اما صبح پیرمرد دیگر هرگز بیدار نشد و آن صدای ضبط شده لالایی هرشب پیرزن شد ... قدر لحظات هر چند سخت کنار هم بودن رو بدانیم .
.مادر مثل مداد میمونه هر لحظه تراشیده شدن و تموم شدنش رو میبینی... اما پدر مثل خودکاره . شکل ظاهریش تغییر نمیکنه فقط یکدفعه میبینی دیگه نمی نویسه...تا هستند قدرشونو بدونید.............
پیرمرد هرگزنمی پذیرفت.
شبی پیرزن آن صدا را ضبط کرد که صبح حرفش را ثابت کند . اما صبح پیرمرد دیگر هرگز بیدار نشد و آن صدای ضبط شده لالایی هرشب پیرزن شد ... قدر لحظات هر چند سخت کنار هم بودن رو بدانیم .
.مادر مثل مداد میمونه هر لحظه تراشیده شدن و تموم شدنش رو میبینی... اما پدر مثل خودکاره . شکل ظاهریش تغییر نمیکنه فقط یکدفعه میبینی دیگه نمی نویسه...تا هستند قدرشونو بدونید.............
- ۸۱۹
- ۰۷ اسفند ۱۳۹۳
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط