دویدم سمت دفتر وقتی رسیدم دم در دفترسرمو قایمکی داخل د
دویدم سمت دفتر ؛ وقتی رسیدم دم در دفتر.سرمو قایمکی داخل دفتر کردم... خانم هنرمند ( مدیر)و خانم حسنی(ناظم)اونجا بودن.بقیه معلما سر کلاس بودن
خودمو مرتب کردم و گلومو صاف کردم و تقی به در زدم
_سلام مهرانا خانم چقدر دیر آمدی
+سلام...یه مشکلی پیش اومد واسه همین یکم دیر اومدم
وجی:آره جان عمت کدوووم مشکل؟؟!
+بااااز که تو اومدی!!!
وجی :اِببخشید حضورم رو اعلام نکردم من امدممممممم
+ بیا برو که حوصله ندارم
وجی: ای خدامارو وجدان کی کردی
+ بیا برو گمشو
وجی : من رفتم
+ به سلامت.بری دیگه برنگردی
+ خوب خانم هنرمند من چی کار کنم برم سر کلاس
_ آره برو مشکلی نداره
+خوب خانم برگه تاخیر میدین برم سر کلاس
_ مهرانا جان نمی خواد برو سر کلاس بگو با مدیر هماهنگ کردی
+ چشم خانم کلاس کجای
_ طبقه بالا سمت راست آخرین کلاس دیگه روی در نوشته ۹۰۴
+ آهان مرسی با اجازه من رفتم
از دفتر آمد بیرون من که میدونم دلیل این رفتارا اینه که بابام هی پول میده به مدرسه از پله ها بالا رفتم وای چه همه پله کلاس رو پیدا کردم .
وای خدا چه استرسی دارم تقه ای به در زدم و وارد شدم
+ سلام
_ سلام
+ خانم ببخشید یه مشکلی برامون پیش آمد برای همین دیر آمدیم
_ برگه ی تاخیرت کو
+ خانم ما با مدیر هماهنگ کردیم
_ هماهنگ کردی که کردی برو برگه بگیر بیار( با داد )
+ خانم شما با شوهرتو مشکل دارین سر ما خالی نکنین
_ من با شوهرم هیچ مشکلی ندارم
+ شوهرتون بااخلاق شما کنار آمده دیگه
_ حالا که این قدر زبون درازی برو از کلاس بیرون
+ چشم با اجازه
داشتم برمی گشتم که معلم گفت :
_ تو با این زبونت آخر سال انتظار نمره خوبم از من نداشته باش
+ ازاولم از شما انتظار نمی رفت همه معلما عقده این با اجازه من رفتم
در کلاس رو باز کردم رفتم بیرون معلم بیشعور میگم هماهنگ کردم میگه برو برگه بگیر حالا بااین مشکلی نداشتم میرفتم برگه می گرفتم ولی دادی که زد منو عصبانی کرد بیشعور تا حالا کسی جرات نکرده سر من داد بزنه عوضی
یه چند تا فحش حسابی بهش دادم و رفتم گوشه دیوار نشستم حوصله ام سر رفت در کیفم رو باز کردم گشتم و گشتم وایییییییییییی
آدامس بادکنکی پتانسیل کشسانی که این آدامس داره فنر نداره
پوش آرامش رو باز کرد شروع کردم به جویدن که یکهو صدای پاشد زود ادامس رو انداختم جلو در کلاس ای وای چرا این جا انداختم
_ مهرانا تو چرا این جایی
+ خانم معلم گرامی ما رو جانداد توی کلاس
_ مهرانا بازم شروع شد
+ خوب خانم هنرمند سرم داد زد
_ خوب ول کن با بریم من با خانم صحبت می کنم
وای خدا الان اگه بر دم در کلاس ادامس رو میبینه آهان فکر کنم ساعت نزدیک ۹ هست که زنگ بزنن
+ خانم ساعت چنده
_ اه الان زنگه
+ خدا رو شکر ( اروم گفتم ) 😀 😀
_ مهرانا زود برو زنگ بزن من با این پا دیر میرسم پایین
+ چشم خانم من رفتم زنگ رو بزنم
زود از پله ها پابین رفتم و خانم هنر مند هم پشت سرم اروم میامد
زنگ رو زدم و دوباره رفتم بالا در کلاس باز شد اول این زنیکه آمد بیرون اولی قدم رو گذاشت قدم دومم گذاشت بعد از قدم دوم به سختی راه میرفت رسید به پله ها و ایستاد و خواست کف کفش رو با لبه پله تمیز کنه که ......😂 😂 😂 😂 😂
خودمو مرتب کردم و گلومو صاف کردم و تقی به در زدم
_سلام مهرانا خانم چقدر دیر آمدی
+سلام...یه مشکلی پیش اومد واسه همین یکم دیر اومدم
وجی:آره جان عمت کدوووم مشکل؟؟!
+بااااز که تو اومدی!!!
وجی :اِببخشید حضورم رو اعلام نکردم من امدممممممم
+ بیا برو که حوصله ندارم
وجی: ای خدامارو وجدان کی کردی
+ بیا برو گمشو
وجی : من رفتم
+ به سلامت.بری دیگه برنگردی
+ خوب خانم هنرمند من چی کار کنم برم سر کلاس
_ آره برو مشکلی نداره
+خوب خانم برگه تاخیر میدین برم سر کلاس
_ مهرانا جان نمی خواد برو سر کلاس بگو با مدیر هماهنگ کردی
+ چشم خانم کلاس کجای
_ طبقه بالا سمت راست آخرین کلاس دیگه روی در نوشته ۹۰۴
+ آهان مرسی با اجازه من رفتم
از دفتر آمد بیرون من که میدونم دلیل این رفتارا اینه که بابام هی پول میده به مدرسه از پله ها بالا رفتم وای چه همه پله کلاس رو پیدا کردم .
وای خدا چه استرسی دارم تقه ای به در زدم و وارد شدم
+ سلام
_ سلام
+ خانم ببخشید یه مشکلی برامون پیش آمد برای همین دیر آمدیم
_ برگه ی تاخیرت کو
+ خانم ما با مدیر هماهنگ کردیم
_ هماهنگ کردی که کردی برو برگه بگیر بیار( با داد )
+ خانم شما با شوهرتو مشکل دارین سر ما خالی نکنین
_ من با شوهرم هیچ مشکلی ندارم
+ شوهرتون بااخلاق شما کنار آمده دیگه
_ حالا که این قدر زبون درازی برو از کلاس بیرون
+ چشم با اجازه
داشتم برمی گشتم که معلم گفت :
_ تو با این زبونت آخر سال انتظار نمره خوبم از من نداشته باش
+ ازاولم از شما انتظار نمی رفت همه معلما عقده این با اجازه من رفتم
در کلاس رو باز کردم رفتم بیرون معلم بیشعور میگم هماهنگ کردم میگه برو برگه بگیر حالا بااین مشکلی نداشتم میرفتم برگه می گرفتم ولی دادی که زد منو عصبانی کرد بیشعور تا حالا کسی جرات نکرده سر من داد بزنه عوضی
یه چند تا فحش حسابی بهش دادم و رفتم گوشه دیوار نشستم حوصله ام سر رفت در کیفم رو باز کردم گشتم و گشتم وایییییییییییی
آدامس بادکنکی پتانسیل کشسانی که این آدامس داره فنر نداره
پوش آرامش رو باز کرد شروع کردم به جویدن که یکهو صدای پاشد زود ادامس رو انداختم جلو در کلاس ای وای چرا این جا انداختم
_ مهرانا تو چرا این جایی
+ خانم معلم گرامی ما رو جانداد توی کلاس
_ مهرانا بازم شروع شد
+ خوب خانم هنرمند سرم داد زد
_ خوب ول کن با بریم من با خانم صحبت می کنم
وای خدا الان اگه بر دم در کلاس ادامس رو میبینه آهان فکر کنم ساعت نزدیک ۹ هست که زنگ بزنن
+ خانم ساعت چنده
_ اه الان زنگه
+ خدا رو شکر ( اروم گفتم ) 😀 😀
_ مهرانا زود برو زنگ بزن من با این پا دیر میرسم پایین
+ چشم خانم من رفتم زنگ رو بزنم
زود از پله ها پابین رفتم و خانم هنر مند هم پشت سرم اروم میامد
زنگ رو زدم و دوباره رفتم بالا در کلاس باز شد اول این زنیکه آمد بیرون اولی قدم رو گذاشت قدم دومم گذاشت بعد از قدم دوم به سختی راه میرفت رسید به پله ها و ایستاد و خواست کف کفش رو با لبه پله تمیز کنه که ......😂 😂 😂 😂 😂
- ۱۷.۴k
- ۲۴ اسفند ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۱۷)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط