نجاتم بده پارت ۱۷
و رفت که بخوابه یونگی هم همین طور خلاصه نارا بعد از کابوس دیگه خوابش نبرد گوشیش رو برداشت هوا ابری بود معلوم بود که امروز بارون میباره هدفون رو تو گوشش گذاشت رفت تو اینستا دور دور بعد هم چشماش گرم شد و با سر وصدای همون 7تا جوجه رنگی از خواب پاشد معمولا وقتی کسی از خواب بیدارش میکرد اعصاب درست حسابی نداشت و هم زمان با یونگی در اتاقش رو باز کرد و دید که جونگ کوک و جیمین افتادن به جون هم از اون طرف نامجون و جین مثل مامان بابا ها که یه گوه خوردم خاصی تو نگاهشون بود به جیهوپ و تهیونگ که داشتن به هم ذول میزدن هرکی خندید باخته و جونگ کوک و جیمین نگاه میکردن از اون طرف یونگی و سانا هم که یه وادفاک خواصی تو نگاهشون بود به اینا ذول زده بودن که اون ۶ تا اعجوبه به خودشون اومدن متوجه یه دختر تو خوابگاهشون شدن رفتن آشپز خونه که جین صبونه رو آماده کرد نارا و یونگی هم رفتن پایین و مشغول خوردن شدن
۲.۴k
۱۴ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.