پارت۲۴ دلبربلا
#پارت۲۴ #دلبربلا
ـ سلام بزغاله های من چطور مطورین
صدای سونیا اومد که گفت
ـ بزغاله که عمه بابابزرگته حالمونم اگه تو نباشی خیلی خوبه
گفتم
ـ چیه کبکت الاغ میخونه
دستاشو کوبید به هم و گفت
ـ میخوان ببرنمون یه اردو ده روزه اونم کجا
ًهممون گفتیم
ـ کجا؟؟؟
ـ ترکیه
دنیا گفت
ـ نگوووووو این که عالیه آخ جوون
ـ شمارو که نمیبرن منگلا فقط ما ترم بالایی ها
هممون گفتیم
ـ مرگت بشه حالا کی میری
ـ چه هماهنگ هک حرف میزنن...پس فردا پروازه
گفتم
ـ خوش بگذره
ـ میگذره
تا شب ما رو تختامون دپرس دراز کشیده بودیم ثنا بیشعور هم از اینور به اونور میدوئید و وسایلش رو جمع میکرد
حاضر شدیم و رفتیم دانشگاه
تصمیم گرفتیم خونه ای که بعد از اجرای نقشه امون میگیریم دور تر از داشنگاه باشه
آخه خیلی داغونه هر روز پیاده بریم دانشگاه
ثنا وقتی ماشینمو دید فکش باز مونده بود
ما هم ایستاده بپدیم میخندیدیم
تو خوابگاه ماشینمو راه ندادن مجبور شدم بزارمش تو پارکینگ همین نزدیک
وارد محوطه دانشگاه شدم
اولین نفری که دیدم قیافه چلغوزی مهام بود
حالا خداییش خوشکل بود ولی برای من همون چلغوز باشه خییییلی بهتره
یه جوری نگاه میکرد
انگار که بخواد مچمو بگیره این فکر کردهچون فردا میخواد بره من حتما امروز یه بلایی سرش میارم
بلت رو که سرت میارم
ولی فعلا هنوز نقشه ای ندارم
لایک و کامنت فراموش نشه عزیزان😍 😍
ـ سلام بزغاله های من چطور مطورین
صدای سونیا اومد که گفت
ـ بزغاله که عمه بابابزرگته حالمونم اگه تو نباشی خیلی خوبه
گفتم
ـ چیه کبکت الاغ میخونه
دستاشو کوبید به هم و گفت
ـ میخوان ببرنمون یه اردو ده روزه اونم کجا
ًهممون گفتیم
ـ کجا؟؟؟
ـ ترکیه
دنیا گفت
ـ نگوووووو این که عالیه آخ جوون
ـ شمارو که نمیبرن منگلا فقط ما ترم بالایی ها
هممون گفتیم
ـ مرگت بشه حالا کی میری
ـ چه هماهنگ هک حرف میزنن...پس فردا پروازه
گفتم
ـ خوش بگذره
ـ میگذره
تا شب ما رو تختامون دپرس دراز کشیده بودیم ثنا بیشعور هم از اینور به اونور میدوئید و وسایلش رو جمع میکرد
حاضر شدیم و رفتیم دانشگاه
تصمیم گرفتیم خونه ای که بعد از اجرای نقشه امون میگیریم دور تر از داشنگاه باشه
آخه خیلی داغونه هر روز پیاده بریم دانشگاه
ثنا وقتی ماشینمو دید فکش باز مونده بود
ما هم ایستاده بپدیم میخندیدیم
تو خوابگاه ماشینمو راه ندادن مجبور شدم بزارمش تو پارکینگ همین نزدیک
وارد محوطه دانشگاه شدم
اولین نفری که دیدم قیافه چلغوزی مهام بود
حالا خداییش خوشکل بود ولی برای من همون چلغوز باشه خییییلی بهتره
یه جوری نگاه میکرد
انگار که بخواد مچمو بگیره این فکر کردهچون فردا میخواد بره من حتما امروز یه بلایی سرش میارم
بلت رو که سرت میارم
ولی فعلا هنوز نقشه ای ندارم
لایک و کامنت فراموش نشه عزیزان😍 😍
۴۳.۹k
۲۰ بهمن ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.