تک پارتی تهیونگـ..
ویو ا/ت:
های من کیم ا/ت هستم 17سالمه و هنوز مدرسه میرمـ.. پدرم در آمریکا زندگی میکنه و من اینجا خانواده ای ندارم و در یک خونه ی بزرگ تنها زندگی میکنم..
از یه پسری که توی کلاسمونه خوشم میاد اسمش تهیونگه
ولی نمیتونم بهش اعتراف کنم چون دخترای زیادی چشمشون دنبال تهیونگه..
ویو تهیونگ:
های من تهیونگم مادرم توی بچگیم فوت شد و من با پدرم که صاحب یک شرکت بزرگه در یک عمارت بزرگ تنها زندگی میکنم
یه دختری توی کلاسمونه که ازش خوشم میاد اسمش ا/ته تصمیم گرفتم غرورمو بزارم کنار و بهش اعتراف کنم.. فقط باید منتظر یه فرصت مناسب باشمـ..
فردا صبح از زبان ا/ت:
تو اوج خواب بودم که دیدم زنگ گوشیم به صدا در اومد.. پوفی کشیدم و بلند شدم رفتم دستشویی و کارای لازمو انجام دادم..
صبحانه خوردم و یه دوش10مینی گرفتم..
اومدم بیرون لباس مدرسمو پوشیدم و موهامو خشک کردم و بالا بستم.. یه میکاپ لایت کردم و کیفمو برداشتم و رفتم پایین(گایز بگم پدر ا/ت خیلی پولداره بنابراین برای ا/ت راننده گرفته)سوار ماشین شدم و رسیدم دم در مدرسه... پیاده شدم ولی وقتی وارد حیاط شدم یه صدای عجیبی از حیاط پشتی به گوشم خورد... رفتم ببینم چه خبره که با دیدن صحنه ی روبه روم خشکم زد....
گایز ببخشید دو پارتی شد🥲😅💜
من بیشتر تک پارتی مینویسم حمایتم کنید..
شرط پارت بعدی...
20لایک و 10کامنت
های من کیم ا/ت هستم 17سالمه و هنوز مدرسه میرمـ.. پدرم در آمریکا زندگی میکنه و من اینجا خانواده ای ندارم و در یک خونه ی بزرگ تنها زندگی میکنم..
از یه پسری که توی کلاسمونه خوشم میاد اسمش تهیونگه
ولی نمیتونم بهش اعتراف کنم چون دخترای زیادی چشمشون دنبال تهیونگه..
ویو تهیونگ:
های من تهیونگم مادرم توی بچگیم فوت شد و من با پدرم که صاحب یک شرکت بزرگه در یک عمارت بزرگ تنها زندگی میکنم
یه دختری توی کلاسمونه که ازش خوشم میاد اسمش ا/ته تصمیم گرفتم غرورمو بزارم کنار و بهش اعتراف کنم.. فقط باید منتظر یه فرصت مناسب باشمـ..
فردا صبح از زبان ا/ت:
تو اوج خواب بودم که دیدم زنگ گوشیم به صدا در اومد.. پوفی کشیدم و بلند شدم رفتم دستشویی و کارای لازمو انجام دادم..
صبحانه خوردم و یه دوش10مینی گرفتم..
اومدم بیرون لباس مدرسمو پوشیدم و موهامو خشک کردم و بالا بستم.. یه میکاپ لایت کردم و کیفمو برداشتم و رفتم پایین(گایز بگم پدر ا/ت خیلی پولداره بنابراین برای ا/ت راننده گرفته)سوار ماشین شدم و رسیدم دم در مدرسه... پیاده شدم ولی وقتی وارد حیاط شدم یه صدای عجیبی از حیاط پشتی به گوشم خورد... رفتم ببینم چه خبره که با دیدن صحنه ی روبه روم خشکم زد....
گایز ببخشید دو پارتی شد🥲😅💜
من بیشتر تک پارتی مینویسم حمایتم کنید..
شرط پارت بعدی...
20لایک و 10کامنت
۴.۷k
۱۵ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.