باز هم فرو رفتهام
باز هم فرو رفتهام
در خاطراتی که روزی
خاکستر روحم را
با نور دروغینش
به بیرنگی کشانده بود…
اکنون که
در دل سیلاب بیپایان اشکها
غرق نبودنها و نرسیدنها شده ام؛
هیچ نوری نیست
هیچ دستی نیست
هیچ صدایی نیست..
مرگ، در این سیاهی
شیرینتر است
از بازگشتن به فریب خاطراتی
که هر لحظه،
با لبخندی خیالی
تیغی تازه بر قلبم میکشند.. .
در خاطراتی که روزی
خاکستر روحم را
با نور دروغینش
به بیرنگی کشانده بود…
اکنون که
در دل سیلاب بیپایان اشکها
غرق نبودنها و نرسیدنها شده ام؛
هیچ نوری نیست
هیچ دستی نیست
هیچ صدایی نیست..
مرگ، در این سیاهی
شیرینتر است
از بازگشتن به فریب خاطراتی
که هر لحظه،
با لبخندی خیالی
تیغی تازه بر قلبم میکشند.. .
- ۵.۷k
- ۰۶ مهر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط