مرورگر شما از پخش ویدیو پشتیبانی نمی‌کند.

باز هم فرو رفتهام

باز هم فرو رفته‌ام
در خاطراتی که روزی
خاکستر روحم را
با نور دروغینش
به بی‌رنگی کشانده بود…

اکنون که
در دل سیلاب بی‌پایان اشک‌ها
غرق نبودن‌ها و نرسیدن‌ها شده ام؛
هیچ نوری نیست
هیچ دستی نیست
هیچ صدایی نیست..‌

مرگ، در این سیاهی
شیرین‌تر است
از بازگشتن به فریب خاطراتی
که هر لحظه،
با لبخندی خیالی
تیغی تازه بر قلبم می‌کشند.. .
دیدگاه ها (۳)

بگذار زمان بگذرد..روزی می‌رسد که تو در قلبم نباشی،تنها خاطره...

دیشب در رویایی بی‌انتها فرو رفتم ...ستاره‌ها راهی به سوی تو...

هزاران ناگفته در من خانه کرده‌اندو من محکومم تا ابد آن‌ها را...

کلماتی که با اشک نوشته‌ام چشم‌های خسته‌ام را می‌سوزانند؛اشک‌...

"کشف افسانهٔ قدیمی"در طومارهای کهن بهشت متوجه شدم:فرشتهٔ قات...

ᴘᴀʀᴛ22

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط