part 1
امروز قرار بود دوست پسرم از خارج برگرده اما اون خبر نداشت که من میدونم رفتم گل خریدم رو توی فرودگاه منتظرش موندم.تا سوپرایزش کنم
دیدم که با یه دختر از فرودگاه اومدن بیرون با بدو بدو رفتم بیرون که منو نبینه خودم به یه پسر
_متاسفم ببخشد (با گریه )
کوکی:مشکلی نیست شما حالتون خوبه انقدر بد افتادی که گریتون گرفت؟
_ام... نه یعنی اره ... مهم نیست
انگار اونم تازه از جای اومده بود گلای توی دستم رو دیدم ...
_این مال شما
با دویدن محل رو ترک کردم رفتم یه تاکسی گرفتم
کوکی:اون منو نمیشناخت؟
پارت اول حمایت بشه بقیش رو میزارم.
@korea_drama123
دیدم که با یه دختر از فرودگاه اومدن بیرون با بدو بدو رفتم بیرون که منو نبینه خودم به یه پسر
_متاسفم ببخشد (با گریه )
کوکی:مشکلی نیست شما حالتون خوبه انقدر بد افتادی که گریتون گرفت؟
_ام... نه یعنی اره ... مهم نیست
انگار اونم تازه از جای اومده بود گلای توی دستم رو دیدم ...
_این مال شما
با دویدن محل رو ترک کردم رفتم یه تاکسی گرفتم
کوکی:اون منو نمیشناخت؟
پارت اول حمایت بشه بقیش رو میزارم.
@korea_drama123
۴۳.۸k
۲۵ مهر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.