part 2
part 2
سیدم خونه. روی مبل دراز کشیدم و گریه کردم چرا احساس تنهایی میکردم؟ (صدای زنگ گوشی) دوست پسرمه
_سلام
+سلام عزیزم خوبی؟
_عزیزم؟ دیگه به من زنگ نزن
+چی..... چ..را..چی شده؟
_هیچی نشده فقط خبر داشتم برگشتی اشغال مرتیکه ی خر ترو بندازن جلوی سگ هم نگات نمیکنه عوضی یه بار دیگه به من زنگ بزنی ازت شکایت میکنم.
هنوز دوسش داشتم ولی این بار احساس شجاعت کردم احساس میکنم دیگه به چیزی یا کسی نیاز ندارم. یهو صدای از اشپز خونه اومد رفتم ببینم کی اونجاست و دیدم ..........
ا/ت دندون پزشک
۲۵ سالشه
دور از خانواده زندگی میکنه
سیدم خونه. روی مبل دراز کشیدم و گریه کردم چرا احساس تنهایی میکردم؟ (صدای زنگ گوشی) دوست پسرمه
_سلام
+سلام عزیزم خوبی؟
_عزیزم؟ دیگه به من زنگ نزن
+چی..... چ..را..چی شده؟
_هیچی نشده فقط خبر داشتم برگشتی اشغال مرتیکه ی خر ترو بندازن جلوی سگ هم نگات نمیکنه عوضی یه بار دیگه به من زنگ بزنی ازت شکایت میکنم.
هنوز دوسش داشتم ولی این بار احساس شجاعت کردم احساس میکنم دیگه به چیزی یا کسی نیاز ندارم. یهو صدای از اشپز خونه اومد رفتم ببینم کی اونجاست و دیدم ..........
ا/ت دندون پزشک
۲۵ سالشه
دور از خانواده زندگی میکنه
۳۵.۱k
۲۵ مهر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.