ناجی پارت ١
#ناجی #پارت_١
+اه نگار گوشیتو بردار دیگ
تمام جونم درد میکرد رو ب روی اینه ایستادم و ب بوق هایی ک دلم میخواست زود تر قطع بشه و صدای نگار تو گوشم بپیچه گوش میسپردم
گوشه لبم زخم شده بود دلم فقط گریه و زجه و درد و دل پیش نگار میخواست بعضی موقع ها فقط تنها چیزی ک میخوای درد و دله
گوشه لبمو پاک کردم
اره من باید هم کتک میخوردم اخه اونایی ک بی کس و کار هستن مثل من میشن
کاش تو اون تصادف لعنتی من هم با مامان بابام میمردم و مجبور نبودم با خانواده عمووم زندگی کنم
مشترک مورد نظر دردسترس نمیباشد...
+ای لعنت بهت ک الان میخوام باشی نیستی
رفتم تو دستشویی و صورتم و ابی زدم و ب چهره خودم نگاه میکردم کدوم دختری همچین چهره ای داره ؟!
موهام ژولیده و پولیده زیر چشمام کبود اگ ی جایی داشتم حتما میزدم از این خراب شده بیرون
رفتم رو تخت و دراز کشیدم
گوشیم زنگ خورد نگار بود
-الو فرینا
+الو....
یهو زدم زیر گویه
-چی شده باز اون پسر عموی عوضیت زده تورو
باگریه گفتم اره
-ایندفعه هم باز عوضی گفت ک ازدواج کنین باهم؟!
+اره منم گفتم ن و کتک خوردم بازم ....بازم تهدید کرد ک اگ بگم ب زن عمو و عمو منو میزنه میکشه
-اخرش ک چی ینی هفته ای ی بار میخواد بگه با من ازدواج کن تو بگی ن کتک بخوری تهدید بشی بری پیش عموت بگی ک خوردی زمین یا با من مثلا دعوا افتادی بسه دیگ مرگ ی بار شیون هم ی بار تمومش کن
+فک....فکر میکنی بگم ....چی میشه؟!شاید فقط عموم بهش تشر بزنه....نمیشه باید ی فکر درس حسابی بکنم نگار....کجایی تو الان؟!
-خیر سرم اومدم شمال چطور؟!
+هیچی
-بگو دیگ
+میخواستم بیام خونتون وللش
-شرمندتم
+دشمنت بابا
-خب من برم ببینم چیکارم دارن غصه نخور درست میشه
+مرسی ک هستی خدافظ
-فعلا
پ.ن
دوستان فردا نمیتونم پارت بزارم
پ.ن
هرکی خوند بگه ک من تگش کنم وقتی پارت میزارم...
+اه نگار گوشیتو بردار دیگ
تمام جونم درد میکرد رو ب روی اینه ایستادم و ب بوق هایی ک دلم میخواست زود تر قطع بشه و صدای نگار تو گوشم بپیچه گوش میسپردم
گوشه لبم زخم شده بود دلم فقط گریه و زجه و درد و دل پیش نگار میخواست بعضی موقع ها فقط تنها چیزی ک میخوای درد و دله
گوشه لبمو پاک کردم
اره من باید هم کتک میخوردم اخه اونایی ک بی کس و کار هستن مثل من میشن
کاش تو اون تصادف لعنتی من هم با مامان بابام میمردم و مجبور نبودم با خانواده عمووم زندگی کنم
مشترک مورد نظر دردسترس نمیباشد...
+ای لعنت بهت ک الان میخوام باشی نیستی
رفتم تو دستشویی و صورتم و ابی زدم و ب چهره خودم نگاه میکردم کدوم دختری همچین چهره ای داره ؟!
موهام ژولیده و پولیده زیر چشمام کبود اگ ی جایی داشتم حتما میزدم از این خراب شده بیرون
رفتم رو تخت و دراز کشیدم
گوشیم زنگ خورد نگار بود
-الو فرینا
+الو....
یهو زدم زیر گویه
-چی شده باز اون پسر عموی عوضیت زده تورو
باگریه گفتم اره
-ایندفعه هم باز عوضی گفت ک ازدواج کنین باهم؟!
+اره منم گفتم ن و کتک خوردم بازم ....بازم تهدید کرد ک اگ بگم ب زن عمو و عمو منو میزنه میکشه
-اخرش ک چی ینی هفته ای ی بار میخواد بگه با من ازدواج کن تو بگی ن کتک بخوری تهدید بشی بری پیش عموت بگی ک خوردی زمین یا با من مثلا دعوا افتادی بسه دیگ مرگ ی بار شیون هم ی بار تمومش کن
+فک....فکر میکنی بگم ....چی میشه؟!شاید فقط عموم بهش تشر بزنه....نمیشه باید ی فکر درس حسابی بکنم نگار....کجایی تو الان؟!
-خیر سرم اومدم شمال چطور؟!
+هیچی
-بگو دیگ
+میخواستم بیام خونتون وللش
-شرمندتم
+دشمنت بابا
-خب من برم ببینم چیکارم دارن غصه نخور درست میشه
+مرسی ک هستی خدافظ
-فعلا
پ.ن
دوستان فردا نمیتونم پارت بزارم
پ.ن
هرکی خوند بگه ک من تگش کنم وقتی پارت میزارم...
۸۸.۹k
۰۹ بهمن ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.