پارت ۴۴
پارت ۴۴
ارباب_اجباریه_من
ماشینی که تهیونگ فرستاده بود رسید
عاجوما به سولنان کمک کرد که بشینه
بعدشم خودش نشست
عاجوما:: اخماتو وا کن..تا اونجا همراهتم میام
سولنان روشو از عاجوما برگردوند و هیچی نمیگف
۱۵ مین بعد رسیدن..عاجوما پیاده شد و درو واسه سولنان وا کرد و بهش کمک کرد که پیاده شه..بعد همراه بادیگاردا رفتن داخل
عاجوما:: اینجا یکم از عمارت اصلی بزرگتره .. هی دختر
@ بله؟..
عاجوما:: ایشون پرنسسه کیم تهیونگن..
@ ا..اها..خوش اومدین خانم
سولنان:: هفففف
عاجوما:: من میرم..مراقب خانم باشین..خدافظ
عاجوما رفت و سولنان هم رفت نشست رو کاناپه
@ اسم من لیا هست خانم..از دیدنتون خوشحالم
سولنان:: هوم..منم همینطور لیا
@ پاتون چیشده؟
سولنان:: عو..داشتم با تهیونگ میدویدم..خوردم زمین..
لیا:: اووو😂
سولنان:: ها؟
لیا:: هیچی خانم..چیزی میل ندارین بیارم؟
سولنان:: عاام..قهوه..
لیا:: چشم
لیا رفت و سولنان گوشیشو درآورد...
یه شماره گرفت و منتظر بود بعد بوق خوردن جواب بده...
سولنان:: الو...کای..؟ بیا به جایی که میگم...
#𝑫𝑨𝑺𝑨𝑴
ارباب_اجباریه_من
ماشینی که تهیونگ فرستاده بود رسید
عاجوما به سولنان کمک کرد که بشینه
بعدشم خودش نشست
عاجوما:: اخماتو وا کن..تا اونجا همراهتم میام
سولنان روشو از عاجوما برگردوند و هیچی نمیگف
۱۵ مین بعد رسیدن..عاجوما پیاده شد و درو واسه سولنان وا کرد و بهش کمک کرد که پیاده شه..بعد همراه بادیگاردا رفتن داخل
عاجوما:: اینجا یکم از عمارت اصلی بزرگتره .. هی دختر
@ بله؟..
عاجوما:: ایشون پرنسسه کیم تهیونگن..
@ ا..اها..خوش اومدین خانم
سولنان:: هفففف
عاجوما:: من میرم..مراقب خانم باشین..خدافظ
عاجوما رفت و سولنان هم رفت نشست رو کاناپه
@ اسم من لیا هست خانم..از دیدنتون خوشحالم
سولنان:: هوم..منم همینطور لیا
@ پاتون چیشده؟
سولنان:: عو..داشتم با تهیونگ میدویدم..خوردم زمین..
لیا:: اووو😂
سولنان:: ها؟
لیا:: هیچی خانم..چیزی میل ندارین بیارم؟
سولنان:: عاام..قهوه..
لیا:: چشم
لیا رفت و سولنان گوشیشو درآورد...
یه شماره گرفت و منتظر بود بعد بوق خوردن جواب بده...
سولنان:: الو...کای..؟ بیا به جایی که میگم...
#𝑫𝑨𝑺𝑨𝑴
۸.۵k
۰۷ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.