عشق مشکی
عشق مشکی
p46
حس کردم موهام داره تکون میخوره چشمامو باز کردم لبای تهیونگو نیم میلی متری لبام دیدم
تا خواستم حرف بزنم تهیونگ لباشو رو لبام قرار داد
آنقدر محکم میبوسید که نمیتونستم همراهیش کنم
بعد چند ثانیه از لبام دل کند
نگاهی به این ور اونور کردم و خمیازه ای کشیدم
+تهیونگ:شب شده ها نمیخوای بریم رستوران!
-وااااا مگه من چقدر خوابیدم!
+تهیونگ:چند ساعتی میشه خوابی خفته بلند شو حاضر شو
سری تکون دادم و لباس شبی از کمد درآوردم
-ته برو بیرون از اتاق
+تهیونگ:منکه همه جاتو دیدم چرا برم!؟
-ته میزنمتا برو
+تهیونگ:اوکی
لبخند مستطیلی زد و از اتاق رفت بیرون
منم به سختی لباسو پوشیدم و به تهیونگ گفتم بیاد تو
اونم اومد تو و ابرو هاشو داد بالا
+تهیونگ:پاهات چرا لخته فکر کردی اینجوری میزارم بیای
پوفی کشیدم
-ته لباسم باز نیست که
+تهیونگ:پاهات لخته
از تو ساکم جوراب شلواری درآوردم پشتمو به تهیونگ کردم و پام کردم
برگشتم سمت تهیونگ که داشت خمار نگام میکرد
-خوب شد!؟
+تهیونگ:اهوم
سری تکون دادم موهامو شونه کردم و آرایش ملایمی کردم و شروع کردم به لاک زدن
تهیونگم کت شلواری ورداشت
و لباساشو درآورد
چشمامو بستم
-چیکار میکنی لنتی!
+تهیونگ:مگه چیه زنمی دلم میخواد جلوت لباس عوض کنم
پوفی کشیدم و بعد از چند دقیقه چشمامو باز کردم تهیونگ لباساشو پوشیده بود و داشت عطر میزد
لنتی دختر کش
منم لاک هامو با احتیاط میزدم
+تهیونگ:کی لاک زدنت تموم میشه بیب؟
-نمد
بعد چند مین با قرقر های تهیونگ لاک زدنم تموم شد
چند ثانیه پوف کردمشون تا خشک بشن تهیونگ دستامو گرفت و کشید از اتاق رفتیم بیرون
-یااااا چیکار میکنی!
+تهیونگ:کلافه شدم چقدر حاضر شدنت طول میکشه
300 تا لایک و کامنت (جمع هر دوش 300 بشع)
p46
حس کردم موهام داره تکون میخوره چشمامو باز کردم لبای تهیونگو نیم میلی متری لبام دیدم
تا خواستم حرف بزنم تهیونگ لباشو رو لبام قرار داد
آنقدر محکم میبوسید که نمیتونستم همراهیش کنم
بعد چند ثانیه از لبام دل کند
نگاهی به این ور اونور کردم و خمیازه ای کشیدم
+تهیونگ:شب شده ها نمیخوای بریم رستوران!
-وااااا مگه من چقدر خوابیدم!
+تهیونگ:چند ساعتی میشه خوابی خفته بلند شو حاضر شو
سری تکون دادم و لباس شبی از کمد درآوردم
-ته برو بیرون از اتاق
+تهیونگ:منکه همه جاتو دیدم چرا برم!؟
-ته میزنمتا برو
+تهیونگ:اوکی
لبخند مستطیلی زد و از اتاق رفت بیرون
منم به سختی لباسو پوشیدم و به تهیونگ گفتم بیاد تو
اونم اومد تو و ابرو هاشو داد بالا
+تهیونگ:پاهات چرا لخته فکر کردی اینجوری میزارم بیای
پوفی کشیدم
-ته لباسم باز نیست که
+تهیونگ:پاهات لخته
از تو ساکم جوراب شلواری درآوردم پشتمو به تهیونگ کردم و پام کردم
برگشتم سمت تهیونگ که داشت خمار نگام میکرد
-خوب شد!؟
+تهیونگ:اهوم
سری تکون دادم موهامو شونه کردم و آرایش ملایمی کردم و شروع کردم به لاک زدن
تهیونگم کت شلواری ورداشت
و لباساشو درآورد
چشمامو بستم
-چیکار میکنی لنتی!
+تهیونگ:مگه چیه زنمی دلم میخواد جلوت لباس عوض کنم
پوفی کشیدم و بعد از چند دقیقه چشمامو باز کردم تهیونگ لباساشو پوشیده بود و داشت عطر میزد
لنتی دختر کش
منم لاک هامو با احتیاط میزدم
+تهیونگ:کی لاک زدنت تموم میشه بیب؟
-نمد
بعد چند مین با قرقر های تهیونگ لاک زدنم تموم شد
چند ثانیه پوف کردمشون تا خشک بشن تهیونگ دستامو گرفت و کشید از اتاق رفتیم بیرون
-یااااا چیکار میکنی!
+تهیونگ:کلافه شدم چقدر حاضر شدنت طول میکشه
300 تا لایک و کامنت (جمع هر دوش 300 بشع)
۱۷.۸k
۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۴۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.