عشق مشکی

عشق مشکی
p44

حمله کردم سمت چمدون درشو باز کردم به امید پیدا کردن مایوم که هرچی گشتم مایومو پیدا نکردم
پوف یادم رفته بیارمش

کلید اتاق و کارت تهیونگو ورداشتم رفتم بیرون از هتل
رفتم پیش هتل دار و ازش پرسیدم این ورا پاساژ نیست

هتل داره هم گفت هست تو خیابون کناره هتله
با خوشحالی ازش تشکر کردم خیلی نزدیکه پس

از هتل رفتم بیرون و به آدرسی که داده بود حرکت کردم
چندمین بعد رسیدم به پاساژ رفتم داخلش کمی بزرگ بود

نگاهی به مایو ها انداختم پسندم نمیشد با ناامیدی نگاهشون میکردم تا چشمم به یه مایو مشکی خیلی ناز افتاد ورش داشتم

و به فروشنده گفتم سایزمو بهم بده فروشنده هم سری تکون داد و داد بهم

منم کارتو بهش دادم پولو ورداشت کارتو ازش گرفتم و از پاساژ اومدم بیرون

به هتل رسیدم و رفتم داخلش به استخر نگاه کردم که داشت بهم چشمک میزد

با ذوق رفتم تو اتاق و مایو رو پوشیدم لباس نسبتا بلند جلو بازی هم پوشیدم کمربندشم بستم

و از اتاق رفتیم بیرون رفتم سمت استخر لباسو درآوردم گذاشتم رو یکی از صندلی ها استخر شلوغ نبود

پریدم تو استخر و شنا میکردم خیلی حال میداد
چند مین بعد خیلی خسته شده بودم ولی نمیتونستم از استخر دل بکنم

که دست کسیو دور کمرم حس کردم چهره عصبی تهیونگو دیدم
-امم چیزه ته

+تهیونگ:هیچی نگو مگه بهت اجازه داده بودم با همین مایوای بیای استخری که پر مرده اونم بدون من؟!

-ته نتونستم بهت بگم ترسیدم اجازه ندی
+تهیونگ:دهنتو ببند اوکی؟
-چرا؟

+تهیونگ:منو عصبی کردی چجوری تونستی بیای استخر ازم اجازه نگیری تنبیه میخوای؟
-نه ببخشید
تهیونگ پوزخندی زد

+تهیونگ:اگه تنبیه نمی‌خواستی که اینجوری با این سرووضع نمیومدی استخر اونم بدون اجازه من




100 کامنت
50 لایک
دیدگاه ها (۲۰۳)

عشق مشکی p45از زبان ا.ت:-ببخشید دیگه حالا یه استخر آنقدر عصب...

عشق مشکی p46حس کردم موهام داره تکون میخوره چشمامو باز کردم ل...

_باهم دونفری تو سرمای شب؛ انقدر راه میریم تا میرسیم به یِ قل...

تهکوک_ هیچ وقت،هیچ چیز بین ما خوب پیش نمیره جونگکوک.+حق داری...

بیب من برمیگردمپارت : 75همه فروشگاه هارو زیر نظر داشتم که چش...

عاشق یه خلافکار شدم پارت ۱۱تهیونگ خیلی تعجب کرده بود نمیدونم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط