جزیره کشف نشده 🌴 پارت۵۵ 💚

یاد داغش افتادم. زود دستمو رو پیشونی لیندا گذاشتم. تبش کم شده بود..........
خانم اوه: وایی. واقعا لیندامونه.
کنار تخت نشست. استاد هم اومد نزدیک تر...........
استاد: پس چرا تو مراقبش بودی؟
حالا جوابشو چی بدم؟ فکرای بد نکنه...........
ــ چون فقط من از بیماریش خبر دارم. نمیخوام کس دیگه ای با خبر بشه.
خانم اوه: پس چرا بیدار نمیشه.
خواست بیدارش کنه........
ــ نه بیدارش نکنید. ممکنه جونش به خطر بیفته.
خانم اوه: مگه چه بیماری داره؟
ــ نمیدونیم. خودشم نمیدونه.
استاد: یعنی چی؟
در به سرعت باز شد. جیهوپ اومد داخل............
جیهوپ: استاد شما هم اینجایید؟
استاد: چرا اینجوری اومدی؟
جیهوپ: نامی میدونن؟
ــ آره الان گفتم.
جیهوپ: خوبه. من آزمایشاشو بررسی کردم. لیندا به یه نوع اختلال روان دچار شده.
استاد: اختلال روان؟
جیهوپ: وقتی بهش شوک وارد بشه یا زیاد خسته باشه. اینجوری میشه.
ــ درمانی براش نیست؟
جیهوپ: باید خودش بتونه بهش غلبه کنه. دارویی چیزی براش وجود نداره.
ــ براش بهترین روانپزشک بنگتنو پیدا کن.
جیهوپ: اتفاقا با اونا هم حرف زدم ولی گفتن کاری از دستشون بر نمیادو باید لیندا خودش با این بیماره بجنگه.
خانم اوه: یعنی هیچ کس نمیتونه بهش کمک کنه؟
جیهوپ: نه.






ـ✾✾✾✾✾✾✾✾✾✾✾✾✾✾✾✾✾ـ
#جزیره_کشف_نشده #میراث_ابدی #میراث_ابدی۲ #آنتی_bts