مالکیت خونین p

مالکیت خونین p15
بوسه‌ای خشن، محکم، مالکانه.

شیزوکو یه لحظه چشماش رو بست، انگار که برای یه ثانیه کنترل همه‌چی از دستش خارج شد. اما بعد… دست‌هاش روی لباس نرا مشت شد و خودش رو نزدیک‌تر کرد.

این یه بوسه‌ی معمولی نبود، یه کشش ساده نبود. این یه جنگ دیگه بود، اما از نوعی متفاوت.( بعدا میگم چرا انقد به جنگ تاکید دارم. حدستونو تو کامنتا بگین )
نرا یه دستش رو دور کمر شیزوکو حلقه کرد و محکم‌تر به دیوار فشارش داد، انگار که نمی‌خواست حتی یه لحظه ازش فاصله بگیره. نفس‌های جفتشون تندتر شده بود، بوسه‌شون از خشن به عمیق‌تر تبدیل شده بود، پر از چیزایی که توی این مدت بینشون انباشته شده بود
لب‌های نرا هنوز روی لب‌های شیزوکو بود، نفس‌های داغش روی پوستش حس می‌شد. دست‌های قدرتمندش دور کمر شیزوکو حلقه شده بود، محکم، انگار که نمی‌خواست هیچ فاصله‌ای بین‌شون باشه
شیزوکو، که تا همین چند دقیقه پیش توی میدان جنگ بود، حالا داشت خودش رو توی یه نوع نبرد دیگه پیدا می‌کرد. نبردی که ازش فرار نکرد… بلکه تسلیمش شد.
نرا (زمزمه‌وار، با صدایی خشن): "می‌دونی که الان دیگه هیچ راه برگشتی نداری، درسته؟"

شیزوکو نفسش رو حبس کرد، اما به جای عقب‌نشینی، دست‌هاش رو روی سینه‌ی نرا گذاشت، انگشت‌هاش روی پارچه‌ی خیس‌شده‌ی لباسش سر خورد.

شیزوکو (آروم اما محکم): "هیچ‌وقت دنبال برگشتن نبودم."
نرا نگاهش رو عمیق‌تر کرد، اون چشم‌ها… پر از تصاحب، خواستن، چیزی که فراتر از یه کشش ساده بود.

نرا: "پس امشب… فقط من و تو."
( نه نه نه فک کردین اینجا ادامش میدم ؟ منتظر پرت بعد باشیننننن )
دیدگاه ها (۱)

مالکیت خونین p16 بارون هنوز روی پوستشون می‌نشست، اما گرمای ب...

مالیکت خونین p17صبحی که دیگر مثل قبل نیستنور خاکستری صبح از ...

مالکیت خونین p14 و شیزوکو… اون هم عقب نکشید. این زندگی‌ای ب...

مالکیت خونین p13قلب شیزوکو یه لحظه محکم‌تر زد. اون انتظار ای...

black flower(p,325)

black flower(p,326)

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط