پارت چهار
پارت چهار
کارا پسرک رو به اغوش کشید و محکم بغلش کرد، پسر شکه به کوچولوی تو بغلش نگاه کرد و دستاشو پشت کمر دختر گذاشت و متقابل بغلش کرد. همه چیزش ضربان قلبش، دستاش، بوی تنش، بوی موهاش، حتی هیکل کوچیکش پسر رو اروم میکرد، تاحالا انقدر زود از حرفاش پشیمون نشده بود
کارا: اروم شدی؟(اروم)
جونگکوک: اره(اروم)
جونگکوک در رو بست و قفل کرد و با دخترک روی تخت نشست
کارا: صدا بیرون میره؟(اروم)
جونگکوک: نه راحت باش
کارا: خب....... چجوری اینجا دووم میاری من نمیدونم چقدر تاریکه، چقدر تنگه، چقدر کوچیکه، شبیه اتاق تنبیه پرورشگاهه
جونگکوک:(خنده)
کارا: ووییی چقدر کیوت میخندی(پرید رو کوک و لپش رو کشید)
جونگکوک به خندیدن ادامه داد ولی کارا تازه متوجه پوزیشنشون شده بود
کارا:ببخشید(خجالت)(اومد دوباره رو تخت نشست)
جونگکوک دوباره خندید
جونگکوک: اشکال نداره من راحتم (منظورش اینه دوباره کارتو انجام بده)
کارا: اولن که واقعا منحرفی، دوما من راحت نیستم
کوک پیکر ظریف دختر رو بغل گرفت و روی شکمش گذاشت (البته که همه سیس پکه) کارا دوباره خجالت کشید، جونگکوک همونطوری کع کارا روش بود نشست و زانو هاش رو تکیه گاه دختر کرد بهش نزدیک شد و بوسه ای روی لاله ی گوش دختر زد و اروم زمزمه کرد: باید عادت کنی، چون اگه کاری که میخوام رو انجام ندی بازم همین پوزیشن رو خواهیم داشت البته بدون لباس (بم)
کارا پسرک رو به اغوش کشید و محکم بغلش کرد، پسر شکه به کوچولوی تو بغلش نگاه کرد و دستاشو پشت کمر دختر گذاشت و متقابل بغلش کرد. همه چیزش ضربان قلبش، دستاش، بوی تنش، بوی موهاش، حتی هیکل کوچیکش پسر رو اروم میکرد، تاحالا انقدر زود از حرفاش پشیمون نشده بود
کارا: اروم شدی؟(اروم)
جونگکوک: اره(اروم)
جونگکوک در رو بست و قفل کرد و با دخترک روی تخت نشست
کارا: صدا بیرون میره؟(اروم)
جونگکوک: نه راحت باش
کارا: خب....... چجوری اینجا دووم میاری من نمیدونم چقدر تاریکه، چقدر تنگه، چقدر کوچیکه، شبیه اتاق تنبیه پرورشگاهه
جونگکوک:(خنده)
کارا: ووییی چقدر کیوت میخندی(پرید رو کوک و لپش رو کشید)
جونگکوک به خندیدن ادامه داد ولی کارا تازه متوجه پوزیشنشون شده بود
کارا:ببخشید(خجالت)(اومد دوباره رو تخت نشست)
جونگکوک دوباره خندید
جونگکوک: اشکال نداره من راحتم (منظورش اینه دوباره کارتو انجام بده)
کارا: اولن که واقعا منحرفی، دوما من راحت نیستم
کوک پیکر ظریف دختر رو بغل گرفت و روی شکمش گذاشت (البته که همه سیس پکه) کارا دوباره خجالت کشید، جونگکوک همونطوری کع کارا روش بود نشست و زانو هاش رو تکیه گاه دختر کرد بهش نزدیک شد و بوسه ای روی لاله ی گوش دختر زد و اروم زمزمه کرد: باید عادت کنی، چون اگه کاری که میخوام رو انجام ندی بازم همین پوزیشن رو خواهیم داشت البته بدون لباس (بم)
۱۰.۸k
۲۵ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.