Monster in the forest
Monster in the forest
فصل 3 پارت 17
(ساعت ها بعد)
تهیونگ: حوصلم سر رفته...حوصلم سر رفته...حوصلم سر رفته...حوصلم سر رفته...حوصلم سر رفته...حوصلم سر رفته...
جیمین: ببند دهنو
تهیونگ: حوصلم سر رفته😐
جیمین: نباید ا.ت رو بیدار کنیم؟
تهیونگ: مگه مرض داریم😐
جیمین: خب یونگی رو بیدار کنیم
تهیونگ: نه
جیمین: جونگ کوک
تهیونگ: نهههه
جیمین:*بلند میشه* من نمیدونم باید یکیو بیدار کنم😑
تهیونگ: من که میدونی همیشه پایه ام برای کرم ریزی...ولی الان بنظرم توی وضعیت خوبی نیستن و اینکه جین هیونگ بدون شک ما رو میکشه و ا.ت و یونگی و جونگ کوک هم همین کارو میکنن
جیمین: فرار میکنیم😈
تهیونگ:.......من هستم😈
جیمین: اول از کی شروع کنیم؟
تهیونگ: جونگ کوک...شاید اونم قبول کنه بهمون بپیونده
جیمین: اوهوم...راستی بریم
(...........)
ویمین:*سر نوک پنجه راه میرن تا صدایی ایجاد نکنن*
تهیونگ:*پاش پیچ میخوره میوفته زمین*
جیمین:*با صدای آروم* هیسسسس...الان بیدار میشههههه بلند شو بینمممم
تهیونگ:*پسر بیچاره ام هول هولکی بلند میشه*
.........
تهیونگ:*با صدای آروم* چجوری قراره بیدارش کنیم؟
جیمین:*با صدای آروم* باید بترسونیمش...ما که بلدیم چجوری عین جن بالا سر بقیه ظاهر بشیم😁
تهیونگ:*با افتخار* آره اصن تخصصمونه😌
جیمین: خب دیگه...الان باید سکته اش بدیم...حالا هم که دیگه ومپایر نیست مثل قبل اونجوری شجاع نیست قطعا سکته میزنه😈
تهیونگ: خوبه...بدو بدو
ویمین:*هر دوتاشون پشت سر جونگ کوک ظاهر میشن*
تهیونگ:*با صدای آروم* یک...دو...سه
ویمین:*عربده* جوووونگگگگگ کوووووکککک
جونگ کوک:*از جاش همچون جت میپره در حال نفس نفس زدن بدبخت از ترس خفه میشه*
جیمین: سلام😁
جونگ کوک:*ایندفعه این عربده میزنه* پدصگاااااااااا
تهیونگ:*دهنشو میگیره* ای درد...میای بریم با هم بقیه رو بیدار کنیم؟😈
جونگ کوک: پووووف...زره ترکم کردین بیشعورا...من میام ولی کیو میخوایم بیدار کنیم؟
ویمین:*به همدیگه نگاه میکنن*
جیمین: بهتره یونگی رو بزاریم آخر...میریم سراغ ا.ت
جونگ کوک:*با تردید* خب...باشه
(...........)
(با صدای آروم حرف میزنن)
جونگ کوک: ا.ت گفت بدون اجازه نریم توی اتاقش
تهیونگ: ا.ت برای خودش گفت😐
جیمین: جونگ کوکا...قوانین ساخته شدن تا ما بشکونیمشون😁😌
جونگ کوک: خب راست میگی ولی دیگه این قوانین...
تهیونگ:*میپره وسط حرفش* هیونگمون امروز خیلی شیطون شده دیگه باید به حرفش گوش بدیم😂
جونگ کوک: ولی این هیونگ شیطونمون کار دستمون میده😐
جیمین:*یه ملافه بهش پرت میکنه* ده بیخیال اینو بیگیر
جونگ کوک: باهاش چه غلطی کنم؟؟
جیمین: خودتو شبیه روح کن
جونگ کوک: هَن؟؟
جیمین:*ملافه رو میندازه روی جونگ کوک* آقا اینو بزار روی کله ات نفهم..
جونگ کوک:*پسر بدبختم خفه میشه* هووووی انقدر سفت نبندش خو من...
جیمین: نبستمش خودم اینجوری گرفتمش از بس دارم از شما دو تا اسکل حرص میخورم😑
جونگ کوک: خو برو تهیونگم خفه کن چرا مننن؟؟
جیمین: چون فعلا دارم برای تو میزارمش😐 تموم شد
جونگ کوک: هوووف..
جیمین:*برای تهیونگ هم میزارتش*
تهیونگ: خودت چی؟
جیمین: اون چراغ قوه هه که دادمتون کجاس؟
جونگ کوک:*رو به دیوار* اینجاس
جیمین:.....الان داری با کی حرف میزنی؟
جونگ کوک: دارم با تو حرف میزنم دیگه
جیمین: الان روی تو به دیواره احمق😑
جونگ کوک: عه دیواره..؟*بهش دست میزنه تا مطمئن بشه*
جیمین: چراغ قوه رو رد کن بیاد بینم
جونگ کوک:*راهشو بالاخره پیدا میکنه و بهش میده*
تهیونگ: خب الان میخوای با چراغ قوه هه چیکار کنی؟
جیمین: من نورشو میگیرم زیر صورتم که ترسناک بشه بعدش شما هر دو طرفمین...صدای روح هم باید در بیارین منم خنده ی شیطانی میرم😁
تهیونگ: پرفکت👌🏻
جونگ کوک: صدای روح در بیاریم؟
جیمین: آره
جونگ کوک: یعنی اینجوری؟...هووووو
جیمین: آره آره صداتو بیار زیررررر
جونگ کوک: هوم؟ کدوم زیر؟؟(😐📿)
جیمین:*از شدت درموندگی پسر بدبختم میزنه توی سرش* ای خدا...یعنی من توی زندگی قبلیم چه گوهی خوردم که الان باید هیونگ دو تا اسکلللل باشمممم؟؟؟(بچمممم🥲😂)
تهیونگ: لابد یه گوهی خوردی😐
جیمین: ببندین دیگه بیاین بیدارش کنیم دو ساعته داریم زر میزنیم..
ویمینکوک:*همانگونه که توضیح داده شده بود وایمیسن*
ویکوک:*صدای روح😐*هووووووووو
جیمین:*خنده ی شیطانی*
ا.ت:*جیغ فرا بنفشی میزنه و..*
به دلیل نبودنم و دیر گذاشتن این بار از قوانین سرپیچی کردم خدمت شما تومار😐💜
فصل 3 پارت 17
(ساعت ها بعد)
تهیونگ: حوصلم سر رفته...حوصلم سر رفته...حوصلم سر رفته...حوصلم سر رفته...حوصلم سر رفته...حوصلم سر رفته...
جیمین: ببند دهنو
تهیونگ: حوصلم سر رفته😐
جیمین: نباید ا.ت رو بیدار کنیم؟
تهیونگ: مگه مرض داریم😐
جیمین: خب یونگی رو بیدار کنیم
تهیونگ: نه
جیمین: جونگ کوک
تهیونگ: نهههه
جیمین:*بلند میشه* من نمیدونم باید یکیو بیدار کنم😑
تهیونگ: من که میدونی همیشه پایه ام برای کرم ریزی...ولی الان بنظرم توی وضعیت خوبی نیستن و اینکه جین هیونگ بدون شک ما رو میکشه و ا.ت و یونگی و جونگ کوک هم همین کارو میکنن
جیمین: فرار میکنیم😈
تهیونگ:.......من هستم😈
جیمین: اول از کی شروع کنیم؟
تهیونگ: جونگ کوک...شاید اونم قبول کنه بهمون بپیونده
جیمین: اوهوم...راستی بریم
(...........)
ویمین:*سر نوک پنجه راه میرن تا صدایی ایجاد نکنن*
تهیونگ:*پاش پیچ میخوره میوفته زمین*
جیمین:*با صدای آروم* هیسسسس...الان بیدار میشههههه بلند شو بینمممم
تهیونگ:*پسر بیچاره ام هول هولکی بلند میشه*
.........
تهیونگ:*با صدای آروم* چجوری قراره بیدارش کنیم؟
جیمین:*با صدای آروم* باید بترسونیمش...ما که بلدیم چجوری عین جن بالا سر بقیه ظاهر بشیم😁
تهیونگ:*با افتخار* آره اصن تخصصمونه😌
جیمین: خب دیگه...الان باید سکته اش بدیم...حالا هم که دیگه ومپایر نیست مثل قبل اونجوری شجاع نیست قطعا سکته میزنه😈
تهیونگ: خوبه...بدو بدو
ویمین:*هر دوتاشون پشت سر جونگ کوک ظاهر میشن*
تهیونگ:*با صدای آروم* یک...دو...سه
ویمین:*عربده* جوووونگگگگگ کوووووکککک
جونگ کوک:*از جاش همچون جت میپره در حال نفس نفس زدن بدبخت از ترس خفه میشه*
جیمین: سلام😁
جونگ کوک:*ایندفعه این عربده میزنه* پدصگاااااااااا
تهیونگ:*دهنشو میگیره* ای درد...میای بریم با هم بقیه رو بیدار کنیم؟😈
جونگ کوک: پووووف...زره ترکم کردین بیشعورا...من میام ولی کیو میخوایم بیدار کنیم؟
ویمین:*به همدیگه نگاه میکنن*
جیمین: بهتره یونگی رو بزاریم آخر...میریم سراغ ا.ت
جونگ کوک:*با تردید* خب...باشه
(...........)
(با صدای آروم حرف میزنن)
جونگ کوک: ا.ت گفت بدون اجازه نریم توی اتاقش
تهیونگ: ا.ت برای خودش گفت😐
جیمین: جونگ کوکا...قوانین ساخته شدن تا ما بشکونیمشون😁😌
جونگ کوک: خب راست میگی ولی دیگه این قوانین...
تهیونگ:*میپره وسط حرفش* هیونگمون امروز خیلی شیطون شده دیگه باید به حرفش گوش بدیم😂
جونگ کوک: ولی این هیونگ شیطونمون کار دستمون میده😐
جیمین:*یه ملافه بهش پرت میکنه* ده بیخیال اینو بیگیر
جونگ کوک: باهاش چه غلطی کنم؟؟
جیمین: خودتو شبیه روح کن
جونگ کوک: هَن؟؟
جیمین:*ملافه رو میندازه روی جونگ کوک* آقا اینو بزار روی کله ات نفهم..
جونگ کوک:*پسر بدبختم خفه میشه* هووووی انقدر سفت نبندش خو من...
جیمین: نبستمش خودم اینجوری گرفتمش از بس دارم از شما دو تا اسکل حرص میخورم😑
جونگ کوک: خو برو تهیونگم خفه کن چرا مننن؟؟
جیمین: چون فعلا دارم برای تو میزارمش😐 تموم شد
جونگ کوک: هوووف..
جیمین:*برای تهیونگ هم میزارتش*
تهیونگ: خودت چی؟
جیمین: اون چراغ قوه هه که دادمتون کجاس؟
جونگ کوک:*رو به دیوار* اینجاس
جیمین:.....الان داری با کی حرف میزنی؟
جونگ کوک: دارم با تو حرف میزنم دیگه
جیمین: الان روی تو به دیواره احمق😑
جونگ کوک: عه دیواره..؟*بهش دست میزنه تا مطمئن بشه*
جیمین: چراغ قوه رو رد کن بیاد بینم
جونگ کوک:*راهشو بالاخره پیدا میکنه و بهش میده*
تهیونگ: خب الان میخوای با چراغ قوه هه چیکار کنی؟
جیمین: من نورشو میگیرم زیر صورتم که ترسناک بشه بعدش شما هر دو طرفمین...صدای روح هم باید در بیارین منم خنده ی شیطانی میرم😁
تهیونگ: پرفکت👌🏻
جونگ کوک: صدای روح در بیاریم؟
جیمین: آره
جونگ کوک: یعنی اینجوری؟...هووووو
جیمین: آره آره صداتو بیار زیررررر
جونگ کوک: هوم؟ کدوم زیر؟؟(😐📿)
جیمین:*از شدت درموندگی پسر بدبختم میزنه توی سرش* ای خدا...یعنی من توی زندگی قبلیم چه گوهی خوردم که الان باید هیونگ دو تا اسکلللل باشمممم؟؟؟(بچمممم🥲😂)
تهیونگ: لابد یه گوهی خوردی😐
جیمین: ببندین دیگه بیاین بیدارش کنیم دو ساعته داریم زر میزنیم..
ویمینکوک:*همانگونه که توضیح داده شده بود وایمیسن*
ویکوک:*صدای روح😐*هووووووووو
جیمین:*خنده ی شیطانی*
ا.ت:*جیغ فرا بنفشی میزنه و..*
به دلیل نبودنم و دیر گذاشتن این بار از قوانین سرپیچی کردم خدمت شما تومار😐💜
۲۷.۱k
۰۹ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۷۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.